نام مقدس حسين بر لب

http://images2.persianblog.ir/534829_PnmwzDCq.jpg

نام مقدس حسين بر لب

آنان نام بلند آوازه‏ي حسين عليه ‏السلام را بر لب دارند و شعار ويژه‏ي آنان، «يا لثارات الحسين!» [1]  است.

آري! فاجعه‏ي خونبار کربلا و شهادت حسين عليه ‏السلام با گذشت قرنها و نسلها، نه تنها به بوته‏ي فراموشي سپرده نمي‏شود، بلکه همواره زنده و پرحرارت مي‏ماند و هر چه روزگاران بر آن بگذرد حرارت و شور و سوزش خويش را حفظ مي‏کند چنانکه گويي همين ديروز، آري! ديروز! رخ داده است.

آري! کساني که در روز عاشورا، آن جنايات دهشتناک را ببار آوردند، همگي در خور سخت‏ترين کيفرها هستند، همانگونه که از نسلهاي پس از آنان نيز، کساني بدان جنايات ددمنشانه راضي باشند در خور شديدترين کيفرهايند. چرا که رضايت دهندگان به آن جنايات، خود شريک جنايت و در خور کيفر و نابودي ‏اند.

آخر، انسان‏نمايي که وجدانش راضي شود که حرمتهاي خدا را هتک گردد و خون بزرگترين دوستان خدا، بدست پليدترين مخلوق او به زمين ريخته شود، چنين انساني زيبنده‏ي زندگي و ادامه‏ي حيات نيست. او موجود پليد و پست و متعفني است که از پليدي او جامعه‏ي انساني آلوده مي‏گردد و وانهادن چنين موجودي، جنايتي نابخشودني در حق بشريت است و ناگزير بايد چنين جرثومه‏ هاي کثيف که از روز شهادت پيشواي شهيدان حضرت حسين عليه‏السلام تا امروز و تا روز قيام آن اصلاحگر بزرگ جهاني توليد مثل و افزون گشته‏اند، نابود گردند.

در سالهاي اخير، متأسفانه از سوي همين عناصر نگون‏بخت، هر ساله بيش از يک کتاب در تقدير «يزيد»، همان عنصر پست و بي‏مقدار و پليدي که سالار جوانان بهشت را به خاک و خون کشيد و فاجعه بارترين جنايت تاريخ را در مورد خاندان وحي و رسالت، مرتکب شد، نوشته شده است، رسواتر اينکه، يکي از همين قماش تيره‏بختان، ورق پاره‏هاي خويش را، «حقايق عن اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه» نام نهاده است!!!

شما را بخدا، اين نويسنده‏ي سياهکار که با اين کار زشت خويش، ارزشهاي انساني را مسخ نموده و از شرافت و ديانت، بکلي بيگانه گشته و تا پست‏ترين مراحل بي‏وجداني و پستي و شقاوت نزول مي‏کند، در پي چيست؟ و چه مي‏گويد؟

راستي چنين موجود پليدي چه ارزش و کرامتي دارد؟!

آيا چنين کسي در خور مرگ ذلت‏بار و نابودي نيست؟!

بجاست در اين مورد روايتي را از هشتمين امام نور حضرت رضا عليه‏السلام بياوريم:

سئل الامام الرضا عليه‏السلام: «يابن‏رسول الله!... ما تقول في حديث روي عن الصادق عليه‏السلام أنه قال: اذا قام قائم قتل ذراري قتلة الحسين بفعال آبائها؟»

فقال عليه‏السلام: «هو کذلک.»

فقال السائل: «قول الله عزوجل: «و لا تزرو وازرة وزر اخري» ما معناه؟» قال عليه‏السلام «صدق الله في جميع اقواله، لکن ذراي قتلة الحسين يرضون أفعال آبائهم و يفتخرون بها و من رضي شيئا کان کمن أتاه ولو أن رجلا قتل في المشرق فرضي بقتلة رجل بالمغرب، لکان الراضي عند الله شريک القاتل و انما يقتلهم القائم -اذا خرج - لرضاهم بفعال آبائهم....» [2] .

يعني: از امام رضا عليه ‏السلام سؤال شده که: «اي پسر پيامبر! در مورد اين روايت چه مي‏فرماييد که از امام صادق عليه‏ السلام آورده‏اند که: به هنگام قيام قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم قيام کند، نسل کشندگان حسين عليه ‏السلام را به کيفر جنايت پدرانشان به قتل مي‏رساند؟»

آن حضرت فرمود: «آري! روايت درست است و امام مهدي عليه‏السلام چنين مي‏کند.»

پرسيده شد: «بنابراين، آيه‏ي شريفه چه مي‏شود که مي‏فرمايد:

«ولا تزر وازرة وزر اخري.» [3] .

يعني: هيچ کس بار گناه ديگري را به دوش نمي‏کشد؟»

فرمود: «سخن خدا و آيه‏ي شريفه کاملا صحيح است، اما بحث اين است که نسل کشندگان حسين عليه ‏السلام به جنايات وحشتناک پدران خويش دل خوش دارند و بدان مي‏بالند و کسي که به کاري رضايت دهد همانند عامل آن کار است. از اين رو اگر مردي در مشرق بناحق کشته شود و ديگري در مغرب بر آن رضايت دهد، در پيشگاه خدا شريک قتل است و قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم هنگامي که قيام مي‏کند آنان را بخاطر رضايتشان به جنايات پدرانشان و افتخار بر آن جنايات به کيفر مي‏رساند.»

آري! ياران حضرت مهدي عليه ‏السلام بخاطر اعلام عظمت فاجعه‏ي عاشورا که با گذشت زمان، تجديد مي‏شود و نشانه‏ها و آثار و ابعاد آن، با رشد فکري و آگاهي و افزون گشتن شناخت و بينش بشريت در مورد رخدادها آشکار مي‏گردد، بنام حسين عليه ‏السلام و عاشوراي او شعار مي‏دهند و نداي «يا لثارات الحسين! را همه جا طنين ‏افکن مي‏سازند. چرا که اين شعار، هشداري است به همه‏ي پليدان و جنايتکاراني که بدان فاجعه‏ي دلخراش رضايت داده و خاندان وحي و رسالت را بخاطر آن فداکاري بي‏نظير و دفاع از حق و عدالت و ستم‏ستيزي، به باد نکوهش گرفتند و در طول تاريخ از پليدان حق‏ستيز و ستمکار، جانبداري نموده و جنايات آنان را توجيه کردند.

آري! خواننده‏ي گرامي! از رواياتي که در مورد ياران مهدي عليه ‏السلام ترسيم گرديد اين نکته استفاده مي‏شود که برخي از آنان بوسيله‏ي ابرها در روز روشن جابجا شده و به مکه و قرارگاه آن گرامي مرد عصرها و نسلها، مي‏رسند.

در اين مورد برخي از نويسندگان معاصر اظهار نظر نموده و گفته‏اند که منظور از «ابر» در اينجا هواپيما مي‏باشد، اما ما نمي‏توانيم بدين تأويل بسنده کنيم. چرا که ممکن است منظور از «ابرها» همان معناي حقيقي واژه‏ي «سحاب» باشد، زيرا ابري که ميليونها تن آب را با خود جابجا مي‏کند، جابجا ساختن انسانها براي آن چه مشکلي ايجاد مي‏کند؟ بويژه هنگامي که بصورت فشرده و توده‏هاي متراکم و باران‏زا، از زمين اوج مي‏گيرد و با فاصله‏ي بسيار از زمين، اثر جاذبه‏ي زني نيز ضعيف مي‏شود.

به هر حال زيبنده است که ما در روايت از واژه «يحمل» که دلالت بر جابجا شدن بوسيله ابر است غفلت نورزيم و اين جمله، نشانگر آن است که برخي از ياران امام مهدي عليه ‏السلام کساني هستند که ابر، آنان را جابجا مي‏کند.

و نيز از روايات، اين واقعيت دريافت مي‏گردد که برخي از ياران آن حضرت نيز به هنگامه‏ي ظهور و قيام حضرت مهدي عليه‏السلام در مکه هستند و برخي در شهرها و کشورهاي ديگر پراکنده‏اند که به هنگامه‏ي ظهور امام و تصميم بر قيام براي اصلاح جهان، آنان نيز از شرق و غرب زمين به «مکه» روي مي‏آورند.

برخي از آنان بوسيله‏ي «ابرها» به قرارگاه آن پيشواي بزرگ و نجات‏بخش مي‏رسند، برخي با «طي الارض» و پيچيده شدن زمين بر زير پاي آنان و نزديک شدن راه دور بصورت اعجازآميز که از آن سخن رفت.

 


پي نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 307.

[2] تفسير برهان، ج 2، ص 418، ذيل آيه‏ي شريفه و بحارالانوار، ج 45، ص 295.

[3] سوره‏ ي اسراء، آيه 33.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،نام مقدس حسین بر لب،نام حسین،نام مقدس،نام مقدس حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 30 مهر 1394
تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدي

http://erfansari.ir/images/1261660689_sayed_alshohda__a_by_alnassre.jpg

تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدي

امام حسين(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پيامبر اکرم (ص) و از بين بردن بدعتهايي که در نتيجه حاکميت بني اميّه در دين ايجاد شده بود قيام کردند و در طول مسير مدينه تا کربلا ضمن اشاره به انگيزه قيام شان فرمودند:

من به منظور ايجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قيام کرده‏ام مي‏خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم و به همان سيره و شيوه مرسوم جدّم پيامبراکرم(ص) و پدرم علي‏بن ‏ابي ‏طالب(ع) عمل مي‏کنم. [1] .

آن حضرت در نامه‏اي به بزرگان قبايل بصره تصريح مي‏کنند:

من شما را به کتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مي‏کنم. در شرايطي که اکنون ما زندگي مي‏کنيم سنت رسول خدا(ص) از بين رفته و به جاي آن بدعت و احکام و ارزشهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به راه ارشاد و رستگاري هدايت خواهم کرد. [2] .

از مجموعه اين گونه ازسخنان امام حسين (ع) اهداف والاي نهضت عاشورا به‏خوبي روشن مي‏شود که احياي قرآن، احياي سنت نبوي و سيره علوي، از بين بردن کج‏رويها، حاکم ساختن حق، حاکميّت بخشيدن به حق‏پرستان، از بين بردن سلطه استبدادي حکومت ستمگران، تأمين قسط و عدل در عرصه‏هاي اجتماعي و اقتصادي و... از جمله آنهاست.

از طرف ديگر وقتي اهداف قيام منجي عالم بشريت و ويژگيهاي حکومت جهاني آن حضرت را مورد بررسي قرار مي‏دهيم همين اهداف و انگيزه‏ها حتي با تعابير مشابه با تعابير به‏کار رفته در مورد نهضت حسيني قابل مشاهده است.

حضرت علي بن ابيطالب(ع) در توصيف سيره حکومتي امام مهدي(ع) مي‏فرمايند:

هنگامي که ديگران هواي نفس را بر هدايت مقدم بدارند او [مهدي موعود (ع)] اميال نفساني را به هدايت بر مي‏گرداند و در شرايطي که ديگران قرآن را با رأي خود تفسير و تأويل خواهند کرد او آراء و عقايد را به قرآن باز مي‏گرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه مي‏توان به سيره نيکوي عدالت رفتار کرد و او تعاليم فراموش شده قرآن و سيره نبوي را زنده خواهد ساخت. [3] .

امام باقر(ع) در روايتي مي‏فرمايند:

قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوي کتاب خدا، سنّت پيامبر(ص) و ولايت علي بن ابي طالب (ع) و بيزاري از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد. [4] .

امام صادق (ع) مي‏فرمايند:

حضرت مهدي(ع) تمام بدعتهاي ايجاد شده در دين را در سرتاسر جهان از بين خواهد برد و در مقابل، تک ‏تک سنتهاي نبوي را به اجرا در خواهد آورد. [5] .

آن حضرت در جاي ديگر ضمن تصريح به اين حقيقت که امام مهدي(ع) بر طبق سيره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنين مي‏فرمايد:

قائم آل محمّد(ص) به همان شيوه‏اي که پيامبر اکرم(ص) رفتار مي‏کردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شيوه‏هاي جاهليت که باقي مانده‏اند از ميان برمي‏دارد و پس از ريشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکميّت مي‏بخشد. [6] .

امام صادق(ع) در زمينه نوع قضاوت و داوري و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نيز مي‏فرمايند:

چون قائم ما قيام کنند در بين مردم به عدالت داوري خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بيداد از روي زمين جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّي به حقّ خود دست خواهد يافت و احکام و ارزشهاي حيات‏بخش ديني در سرتاسر جامعه حاکميّت پيدا خواهد کرد. [7] .

نتيجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قيام امام مهدي(ع) در زمان حکومت جهاني حضرت ولي عصر (ع) بذرها و نهالهاي غرس شده در جريان قيام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبياي الهي از آدم تا خاتم تحقق خواهد يافت و بشر طعم واقعي صلح و امنيّت و سعادت را خواهد چشيد.

 


پي نوشته ها :

 [1] بحارالانوار، ج45، ص6.

[2] حياةالإمام‏الحسين(ع)، ج2، ص264.

[3] بحارالانوار، ج51، ص130.

[4] الزام‏الناصب، ص177.

[5] ينابيع‏الموّدة، ج3، ص62.

[6] بحارالانوار، ج52، ص352.

[7] همان، ص338.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،حسین و شهیدانش،تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدی،عاشورا و مهدی،اهداف عاشورا،قیام مهدی،قیام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
ثائر خون حسين‏ و شهيداني که با آن حضرت‏ بوده ‏اند

http://www.sabzevar-samacollege.ir/UserFile/UserFiles/user1/Image/23415356150878074111816517810425014620862.jpg

ثائر خون حسين‏ و شهيداني که با آن حضرت‏ بوده ‏اند

در مجمع البحرين آمده: ثائر کسي است که بر هيچ وضعي قرار و آرام نمي‏گيرد تا اين‏که خون‏بهاي خويش را بگيرد. [1] .

و در زيارت عاشورا مي‏خوانيم: پس از خداوندي که مقام تو را گرامي داشته و مرا به واسطه دوستي تو عزّت و کرامت بخشيده درخواست مي‏کنم که: خونخواهيِ تو را به ياريِ امامي ياري شده از خاندان محمدصلي الله عليه وآله به من روزي گرداند.

و در بحار به نقل از غيبت نعماني از حضرت امام باقرعليه السلام در وصف امام قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - آمده: کار او به جز کشتن نيست، کسي [از مخالفين حقّ] را باقي نمي‏گذارد. [2] .

و عيّاشي در تفسير آيه: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي القَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»؛ [3]  و هر آن‏که مظلوم کشته شود، البته ما براي وليّ او تسلط و حکومت قرار داده‏ايم، پس در کشتن اسراف نکند که او ياري شده است. به روايت سلام بن المستنير از امام باقرعليه السلام آورده است که فرمود: او حسين بن علي ‏عليهما السلام است که مظلوم کشته شده و ما اولياي او هستيم، هنگامي که قائم ما بپاخيزد به خونخواهي حسين ‏عليه السلام مي‏پردازد، پس آن قدر مي‏کشد تا جايي که گفته مي‏شود: در کشتن اسراف کرد. [4] .

و نيز آن حضرت فرموده: مقتول حسين ‏عليه السلام است و وليّ او قائم‏ عليه السلام مي‏باشد و اسراف در قتل، آن است که: غير قاتل او را بکشد (او منصور است)؛ زيرا که از دنيا نمي‏رود تا اين ‏که به وسيله مردي از آل رسول ‏عليهم السلام نصرت و پيروزي مي‏يابد که زمين را از قسط و عدل پر کند، هم‏چنان که از ظلم و جور پر شده باشد.

و در روايت ديگري در کافي از حضرت صادق ‏عليه السلام راجع به همين آيه آمده است: درباره حسين‏ عليه السلام نازل شده، اگر اهل زمين به خاطر او کشته شوند اسراف نيست. [5] .

و در کتاب علل الشرايع از حضرت باقرعليه السلام منقول است که فرمود: هنگامي که جدّم حسين‏عليه السلام کشته شد، فرشتگان به درگاه خداوند - عزّوجلّ - صدا به گريه و ناله بلند کردند و عرضه داشتند: الها! صاحب اختيارا! آيا غفلت مي‏ورزي از کسي که برگزيده تو و فرزند برگزيده‏ ات و بهترين خلق را به قتل رسانيده است؟

پس خداوند - عزّوجلّ - به آن‏ها وحي فرمود که: اي ملائکه من! آرام باشيد، به عزّت و جلالم سوگند که حتماً از آن‏ها انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از مدت‏ها باشد. سپس خداوند - عزّوجلّ - براي فرشتگان از روي امامان از فرزندان حسين پرده برداشت، ملائکه خوشحال شدند و متوجّه شدند که يکي از آن‏ها ايستاده نماز مي‏خواند، خداوند فرمود: به اين قائم، از آن‏ها انتقام مي‏گيرم. [6] .

و در کافي از حضرت صادق ‏عليه السلام روايت است که فرمود: وقتي حسين ‏عليه السلام کشته شد، آسمان‏ها و زمين و آنچه در آن‏ها است ناله کردند و گفتند: پروردگارا! به ما اجازه بده که خلايق را نابود سازيم و بار ديگر زمين تجديد گردد که حرمت تو را حلال دانسته و برگزيده ات را به قتل رسانيده‏اند. پس خداوند به آن‏ها وحي فرمود که: اي فرشتگان؛ و اي آسمان‏هاي من؛ و اي زمين من! آرام گيريد. سپس يکي از حجاب‏ها را برداشت، به ناگاه پشت آن محمدصلي الله عليه وآله و دوازده وصيّ او مشاهده شدند و دست فلاني، قائم از آن‏ها را گرفت و فرمود: اي فرشتگانم؛ و اي آسمان‏هايم؛ و اي زمين من! با اين ياري خواهم جست. سه مرتبه اين خطاب را فرمود. [7] .

و در غاية المرام محدث جليل سيد هاشم بحراني از طريق عامّه در حديث معراج چنين آمده: خداوند تعالي فرمود: اي محمد! آيا دوست داري آنان را ببيني؟ گفتم: آري، پروردگارا. خداوند فرمود: به سمت راست عرش روي گردان. چون روي به آن سوي گردم به ناگاه ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و مهدي‏ عليهم السلام غرق در نور ايستاده، نماز مي‏خوانند، و او - يعني مهدي ‏عليه السلام - در ميان آن‏ها همچون ستاره درخشاني بود. خداوند فرمود: اينان حجّت‏ها هستند و او ثائر از عترت تو است، به عزّتم سوگند او حجّت ثابت براي دوستانم و انتقام گيرنده از دشمنانم است. [8] .

و در بحار در وصف اصحاب حضرت قائم عليه السلام از حضرت صادق‏عليه السلام روايت است که فرمود: گويا که دل‏هايشان بسان قطعه‏اي از آهن است که هيچ گونه شکي درباره خداوند در آن راه ندارد، از سنگ سخت‏تر، که اگر بر کوه‏ها حمله برند، آن‏ها را از جاي برکنند، با پرچم‏هاي خويش به هيچ شهري روي نياورند مگر اين‏که آن را خراب کنند، گويي که بر اسب ‏هايشان عقاب‏ها نشسته‏اند، به زين اسب امام ‏عليه السلام دست مي‏کشند و تبرک مي‏جويند، و پيرامون حضرتش حلقه مي‏زنند. در جنگ‏ها با جانبازي، آن بزرگوار را ياري مي‏کنند و آنچه مي‏خواهد انجام مي‏دهند. در ميان آنان مرداني هستند که شب‏ها خواب ندارند. در نمازشان زمزمه‏اي دارند همچون زمزمه زنبور عسل. شب را با عبادت به صبح مي‏رسانند و صبحگاهان بر اسب‏هايشان آماده‏اند، شب‏ها پارسا و روزها شيرند. آنان از آن حضرت فرمانبردارند، مانند کنيز نسبت به ارباب خود. همچون چراغ‏ها روشنند و دل‏هايشان نوراني است و از خشيت الهي لرزان. از خداوند شهادت درخواست مي‏کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند، شعارهايشان «يا لثارات الحسين»؛ (خونخواهي حسين ‏عليه السلام) مي‏باشد.

هرگاه به سويي حرکت کنند به مقدار يک ماه رعب و بيم بيشتر از آن‏ها مي‏رود، به سوي مولاي خود مي‏شتابند، خداوند توسط ايشان امام حقّ را ياري مي‏کند. [9] .

و نيز از آن حضرت منقول است که فرمود: هرگاه قائم‏عليه السلام خروج کند، نوادگان کشندگان حسين‏ عليه السلام را به قتل خواهد رساند. [10] .

البته در حديثي از حضرت رضا عليه السلام علّت اين امر را رضايت آن‏ها نسبت به کارهاي پدرانشان دانسته و اين‏که آن‏ها افتخار هم مي‏کنند و هر کس به چيزي راضي باشد مانند آن است که آن را انجام داده باشد.

و در کتاب المحجّة فيما نزل في القائم الحجّة [11]  از امام صادق‏عليه السلام درباره آيه: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً...» [12]  آمده که اين آيه درباره حسين‏عليه السلام نازل شده، اگر وليّ او اهل زمين را بکشد اسراف نکرده است، و وليّ او قائم‏عليه السلام است. [13] .

 


پي نوشته ها :

[1] مجمع البحرين: 234:3 و 235.

[2] بحار الانوار: 231:52.

[3] سوره اسراء، آيه 33.

[4] تفسير العيّاشي: 290:2.

[5] روضه کافي: 255:8.

[6] علل الشرايع: 160.

[7] کافي: 534:1.

[8] غاية المرام: 194.

[9] بحار الانوار: 308:52.

[10] بحار الانوار: 313:52.

[11] اين کتاب به قلم همين مترجم به نام «سيماي حضرت مهدي‏عليه السلام در قرآن» بارها منتشر شده است.

[12] سوره اسراء، آيه 33.

[13] المحجة: 127.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین،حسین و شهیدانش، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 28 مهر 1394
مهدي هميشه به ياد حسين

http://nagsh.ir/images/phocagallery/islamic-posters/thumbs/phoca_thumb_l_shahadat-nagsh-ir%2045.jpg

مهدي هميشه به ياد حسين

از آنجا که امام حسين(ع) با تمام وجود همه توانمنديها و سرمايه‏هاي خود را ايثار کرد تا اسلام را از خطر اساسي برهاند؛ آخرين حجت الهي نيز تصريح دارند که همواره به ياد ايثارگري و فداکاريهاي آن حضرت هستند و شب و روز با يادآوري مصيبتهايي که بر ايشان روا داشته شد خون گريه مي‏کنند.

در بخشي از زيارت «ناحيه مقدسه» در اين باره مي‏خوانيم:

...اگر روزگار وقت زندگي مرا از تو [اي حسين(ع)] به تأخير انداخت و ياري و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصيب من نشد، اينک من هر آينه صبح و شام به ياد مصيبتهاي تو ندبه مي‏کنم و به جاي اشک بر تو خون گريه مي‏کنم...

بدون ترديد اين قبيل از تعابير نهايت محبّت و دلبستگي حضرت مهدي(ع) رابه سيّد الشهداء (ع) نشان مي‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طريق عزاداري براي آن حضرت را مورد تأکيد قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنايت بني اميه به اسلام و انسانيت را افشا مي‏کند.

حتي اين به ياد امام حسين(ع) بودن در عملکرد ساير ائمه اطهار(ع) نيز به چشم مي‏خورد؛ يعني آنها نيز در مواقع اشاره به فداکاريها و مظلوميتهاي امام حسين(ع) به گونه‏اي موضوع امام مهدي (ع) را مورد تأکيد قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاي ندبه امام صادق(ع) ياد سيّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدي(ع) گرامي داشته شده است. در حقيقت شکايت شهادت جانگداز حضرت امام حسين(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقيةاللّه(ع) شده است ودرخواست مي‏شود که به عنايت خداوند متعال هر چه زودتر زمينه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدي موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگيرند...و حتي به پيروان اهل بيت(ع) توصيه مي‏شود که در شب ميلاد امام عصر (عج) از زيارت امام حسين(ع) غافل نشوند.

البتّه اين موضوع به همين صورت در مورد امام حسين(ع) نيز مطرح است؛ يعني حضرت اباعبداللّه حسين(ع) نيز همواره به ياد مهدي موعود بوده‏اند. در دعاي روز ولادت امام حسين (ع) از امام مهدي (ع) ياد مي‏شود و در روز عاشورا و در زيارت عاشورا نام و ياد مهدي(ع) تسلي بخش قلب سوزان شيفتگان اهل بيت(ع) است.

مجموعه اين برنامه‏هاي حساب شده، پيوند عاشورا و امام حسين(ع) را با قيام جهاني امام مهدي(ع) هر چه بيشتر روشن مي‏سازند.

گذشته از همه آنچه بيان شد، طبق روايات بسياري که از حضرات معصومين(ع) نقل شده است در بسياري از مسائل جزئي نيز امام مهدي (ع) با امام حسين(ع) پيوستگيها و ارتباطات قابل توجهي دارند که از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدي(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روايت شده است:

قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ يعني همان روزي که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسيدند قيام خواهد کرد. [1] .

2. از مجموعه روايات به خوبي روشن مي‏شود همانگونه که امام حسين(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ يعني پس از خارج شدن از مدينه به مکه آمدند و از کنار بيت‏اللَّه قيام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدي (ع) نيز از کنار بيت اللّه جهانيان را به بيعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهاي اصلاحي را تداوم خواهد بخشيد و در نهايت مقرّ حکومتي خويش را در کوفه قرار خواهد داد.

3. حتي طنين صداي امام مهدي(ع) همان طنين صداي امام‏حسين(ع) است. پيام مهدي(ع) همان پيام حسين(ع) است که فرياد مي‏زند:

اي مردم مگر نمي‏بينيد به حقّ عمل نمي‏شود و از باطل خودداري نمي‏گردد... امربه معروف و نهي از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهي و سنن پيامبر (ص) آشکار هتک مي‏شود و...

اين پيام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسين(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعيت از حقّ و اعراض از بديها فرا خواندند:

إنّ صوت القائم يشبه بصوت الحسين(ع).

صداي [گيرا و دلنواز] قائم شبيه [طنين خوش] صداي اباعبداللّه(ع) است.

4. برخي از ياران حسين(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدي(ع) به ياري آن حضرت خواهند پرداخت و حتي برخي از فرشتگاني که جزء اصحاب امام‏حسين(ع) بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و....

«أللّهمّ نرغب إليک دولة کريمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

 

 [1] بحارالانوار، ج52، ص 285.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان،مهدی به یاد حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 26 مهر 1394
آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu22856.jpg

آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

از اخبار اهل بیت (ع) چنین استفاده مى شود که امام زمان(عج) اولادزاده هاى قاتلان حضرت سید الشهدا(ع) را که به ظلم و ستم پدران و اجداد خود راضى هستند، و به آن افتخار کرده و از روى نیت و گفتار و عمل به آنها شریک باشند، خواهد کشت.

 

اما نسبت به قاتلان آن حضرت دلیل قطعى به ما نرسیده که آنها را زنده مى فرماید و از آنها انتقام مى کشد. اگر چه در روایات بسیارى که درباره رجعت وجود دارد، آمده است که خداوند عده اى از کفار را زنده مى فرماید تا سلطنت آل محمد(ص) را ببینند، و از آنها انتقام کشیده مى شود، و ممکن است قاتلان سیدالشهداء(ع) هم جزء آنها باشند.

بنابراین ازجمله روایاتى که به انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع) تصریح دارد، روایتى است که ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که: از امام باقر(ع) پرسیدم: یابن رسول الله! مگر شما ائمه، همه (قائم) نیستید؟ فرمود: بلى. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان(ع) را (قائم) نامیده اند؟ فرمود: (چون جدم امام حسین(ع) شهید گردید، فرشتگان، به درگاه الهى نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت، و زاده اشرف برگزیدگانت را به حال خود وامى گذارى؟ خداوند به آنها وحى فرستاد که اى فرشتگان من! آرام گیرید به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از گذشت زمان ها باشد. 

آنگاه پروردگار عالم، امامان از اولاد سیدالشهدا(ع) را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور و شاد گشتند، یکى از آنها ایستاده بود و نماز مى خواند، خداوند فرمود: (بذلک القائم انتقم منهم) یعنى، به این قائم از آنها انتقام مى گیریم). (۱) 
پی نوشت:
(۱) علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۹.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائم،عاشورا،عاشورا و امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 25 مهر 1394
جریانات‌ و اتفاقات‌ ماه‌ محرم

 

http://www.hammihan.com/users/status/thumbs/thumb_HM-20131043923984587041414130847.681.png

حوادث‌ شش ماه پایانی

 

منتهی به ظهور بر طبق‌ تقویم‌ سال‌ ظهور

 


جریانات‌ و اتفاقات‌ ماه‌ محرم

 

بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مى‏توانیم چشم‏انتظار آن وعده الهى باشیم که در قرآن به مؤمنان، (1)مستضعفان زمین(2) ، صالحان(3) و حتى وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) داده شده و رسول اکرم(ص) (4) در روز غدیر حجةالوداع آن را که به صد و بیست هزار مسلمان حاضر در آن محل اعلام کردند(5) و امام باقر(ع) به عشق آن روز فرمودند:
« اگر آن عصر را درک کنم از جان خویش براى حضرت مهدى(ع) محافظت مى‏کنم (خودم رابراى او نگاه مى‏دارم.) (6)»

 آرى این همان روز است که آسمانیان پیش و بیش از زمینیان به انتظارش بوده و در انتظارش سوخته و ساخته‏اند؛ چرا که این روز سرآغاز فصل نوین و واقعى حیات زمین و زمان و بشریت است و روز رسیدن به همه خوبیها در سایه اسلام است.
 حوادث این ماه در دو بخش روز فجر مقدس و باقى این ماه قابل بررسى است:
 
 الف) فجر مقدس و صبح موعود

 


 آن گونه که از احادیث برمى‏آید به دنبال حوادثى که طى ماههاى پیش در جهان رخ داده، حدود هفت نفر از عالمان دینى و همراهان آنها (7) از نقاط مختلف عالم اسلام و بلاد اسلامى رو به سوى حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت مهدى(ع) مى‏گردند تا با ایشان بیعت کنند. در این اثنا هم حضرت حجت(ع) همانند حضرت موسى(ع) از ترس آنها که تعقیبش مى‏کردند رو به سوى مدینه کرد(8)؛ از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه نموده و از دست سپاهیان سفیانى بدانجا پناهنده مى‏شوند و پس از ایشان هم سیصدوسیزده یار و یاور ایشان از نقاط مختلف جهان بى‏آن که با هم قرارى از قبل گذاشته باشند در مکه جمع مى‏شوند تا نهضت جهانى خویش را آغاز کنند.

 


 صبح شنبه‏اى که مصادف با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم(ع) دو رکعت نماز به جا مى‏آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه غرّاى خویش را به گوش جهانیان مى‏رسانند و پس از معرفى خویش مردم را به بیعت دعوت مى‏کنند و جبرئیل(ع) که در آن زمان به شکل پرنده‏اى سفید رنگ بر ناودان کعبه ایستاده، اولین کسى است که با ایشان بیعت مى‏کند و به دنبال آن هم سیصدوسیزده یاور شریف حضرت و باقى مؤمنان و صالحانى که به مکه آمده‏اند تا به یارى حضرت بپردازند و همگى آماده جهاد و شهادتند. اینها مجموعاً ده‏هزار نفر سپاهیان حضرت را تشکیل مى‏دهند و با حضرت پیمان مى‏بندند.


 یونس‏بن ظبیان نقل مى‏کند که امام صادق(ع) فرمودند:
 «شب جمعه، خداوند متعال مَلَکى را به آسمان دنیا مى‏فرستد. وقتى که فجر طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالاى بیت المعمور قرار گرفته مى‏نشیند و براى هر کدام از پیامبر و حضرت على و امام حسن و امام حسین(ع) یک منبر نورانى مى‏گذارد و ایشان هم از آنها بالا مى‏روند و ملائکه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع مى‏گردند و به دنبال آن درهاى آسمان گشوده مى‏شود و پس از زوال خورشید(9) پیامبر(ص) مى‏فرمایند:
بار پروردگارا! این وعده‏اى که در کتاب خویش دادى وگفتى:
 »خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند وعده داده است که آنها را همانند پیشینیان ایشان حاکمان زمین و دین مرضى خویش کند.«
 اشاره به آیه نازل شده در روز غدیر: «الیوم اکملت لکم و رضیت لکم الاسلام دینا« 
 یعنى اسلام را مسلط و خوف آنها را به آرامش تبدیل کند.


 پس از ایشان ملائکه و پیامبران هم، چنان مى‏گویند. آن چهار نور مقدس به سجده مى‏افتند و حضرت (رسول(ص)) باز مى‏فرمایند: پروردگارا غضب نما که حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند آنچه را که بخواهد مى‏کند که آن روز معلوم است.(10)»


 احادیثى را که اشاره به این حادثه بزرگ دارند مى‏توان در چند دسته خلاصه کرد:


 
 1-روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانى حضرت

 


 شنبه‏اى را که مصادف با عاشورا شده است برخى احادیث روز ظهور حضرت برشمرده‏اند:
 ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمودند:
 «[حضرت مهدى(ع)] در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهدا(ع) است، قیام مى‏کنند. گوییا در آن شنبه‏اى که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده جبرئیل در مقابل ایشان، براى بیعت ندا در دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طى‏الارض زیر پا مى‏نهند و از اطراف و اکناف عالم (به سرعت) جمع شده و با ایشان بیعت مى‏کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت مى‏کند آن گونه که آکنده از ظلم و جور گشته است.(11)»


 على‏بن مهزیار هم از امام پنجم(ع) نقل کرده است که:
 «گوییا با حضرت مهدى(ع) در روز شنبه‏اى که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم.(12) »


 2-جمع شدن یاران حضرت در مدتى کوتاه

 


 امام صادق(ع) در این رابطه به مفضل‏بن عمر، فرمودند:
 «ایشان به تنهایى ظهور مى‏کنند و به تنهایى به سوى کعبه رفته و وارد آن مى‏شوند و به تنهایى شب را سپرى مى‏کنند. پاسى از شب که گذشت و چشمها را خواب در ربود جبرئیل، میکائیل و دیگر ملائکه در حالى که به صف ایستاده‏اند، بر ایشان نازل شده و جبرئیل به حضرت عرضه مى‏دارد:
« سرور من گفته‏ات مقبول و امرت نافذ است. »

 


 حضرت هم دستشان را به چهره او کشیده و [این آیه را تلاوت] مى‏فرمایند:
 «حمد و سپاس از آن خداوندى است که وعده‏اش را در مورد ما محقق و ما را وارث زمین کرد که در هر کجاى بهشت که خواستیم مسکن گزینیم؛ آه که چه اجر عمل‏کنندگان، خوب [و زیبا] است.(13) »


سپس میان رکن و مقام ایستاده و فریاد کشیده و با صداى بلند مى‏فرمایند:
« اى جمعیت یاران و نزدیکان من و اى کسانى که خداوند آنها را براى یارى من از پیش از ظهورم بر پهنه گیتى ذخیره کرده بود! مطیعانه به سوى من آیید. »


 فریاد حضرت به گوش آنها مى‏رسد، در حالى که برخى از آنها در محراب و برخى هم در رختخواب و در شرق و غرب عالم پراکنده‏اند. همین یک فریاد را همگى مى‏شنوند و آن را اجابت مى‏کنند. به یک پلک بر هم زدن همه‏شان در مقابل آن حضرت بین رکن و مقام قرار مى‏گیرند. خداوند هم در پى آن به نور امر مى‏کند و آن هم ستونى از آسمان تا زمین کشیده مى‏گردد و هر مؤمنى بر سطح زمین است آن نور را طلبیده و نور هم به درون خانه‏اش مى‏تابد و نفوس مؤمنان از آن نور شادمان مى‏گردند، هر چند نمى‏دانند که حضرت مهدى(ع) ظهور کرده‏اند و این نور چیست. سپس آن سیصدوسیزده تن که به تعداد صحابه پیامبر اکرم(ص) در جنگ بدر مى‏باشند در حالى که در مقابل حضرت ایستاده‏اند، صبح خویش را آغاز مى‏کنند.(14) »

 باز در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
 « هنگامى که به حضرت مهدى(ع) اذن [ظهور] داده شود، خداوند متعال را به اسم اعظمش (نام عبرانى خداوند متعال) خوانده و سیصدوسیزده یار ایشان همانند جمع شدن ابرهاى پاییزى به گرد ایشان مى‏آیند که آن پیشقراولان یاران حضرتند که برخى از آنها شبانه از بستر خود جدا مى‏شوند تا صبح در مکه باشند و برخى از آنها در طول روز آشکارا بر اَبرها سوار مى‏شوند که حضرت نام آنها و پدران و نسب‏هایشان را مى‏دانند(15)و(16). »


 مفضل بن عمر که راوى این حدیث هم است، مى‏پرسد: کدام یک از این دو ایمان بالاترى دارند؟ حضرت پاسخ مى‏دهند:
« آنکه روز بر ابرها سیر مى‏کند و آنها ناپدید مى‏شوند و این آیه در شأن ایشان نازل شده است: «هر جا که باشید خدا همه‏تان را مى‏آورد و جمعتان مى‏کند.«


 ابو بصیر هم از ایشان چنین روایت مى‏کند که:
 «آنها سیصدوسیزده مرد به تعداد اهل بدر هستند که خداوند متعال همه آنها را در یک شب جمعه در مکه جمع مى‏کند و صبح همگى به نزد ایشان در مسجدالحرام مى‏آیند و احدى از آنها [از آمدن] تخلف نمى‏کند. در کوچه‏هاى مکه به راه مى‏افتند تا منزلى براى سکونت خویش بیابند. اهالى مکه از ورود این افراد ناشناس تعجب مى‏کنند؛ چرا که از ورود هیچ قافله‏اى جهت حج و عمره و یا تجارت خبرى نبوده، لذا بعضى از آنها به هم مى‏گویند: جمعیتى را امروز دیدیم که تا به حال آن را ندیده بودیم که [آن گونه از ظاهرشان پیداست] از یک شهر و بیابان [از یک نژاد و تیره و قبیله] نیستند نه شترى دارند و نه هیچ وسیله دیگرى. آنها که مشغول این صحبتها هستند و به درهاى [خانه‏هاى] خود نزدیک مى‏شوند مردى از قبیله بنى مخزوم، وارد مى‏شود از مردم عبور مى‏کند و به نزد رئیس آنها مى‏رود و مى‏گوید: دیشب خواب عجیبى دیدم که از آن مى‏ترسم و قلبم پریشان گشته است. رئیس به او مى‏گوید: خوابت را تعریف کن. مى‏گوید: ابرى از آتش را دیدم که از اعماق آسمان نمایان شد و مدام پایین مى‏آمد تا این که به کعبه رسید و دور آن چرخى زد. در آن ابر ملخهایى با بالهاى سبز رنگ بود و آن قدر که خدا خواست،به دور کعبه طواف مى‏کردند. سپس به شرق و غرب پریدند و به هیچ شهرى نمى‏رسیدند، مگر آن که آن را مى‏سوزاندند و از هیچ آبادى گذر نمى‏کردند، جز آن که آن را منهدم مى‏نمودند. از خواب پریده و بر خود لرزیدم. الآن هم پریشان و ترسانم. مردم (به او) مى‏گویند: ما آنها را دیده‏ایم و بیا به نزد فلان مرد ثقفى برویم، تا خوابت را تعبیر کند.(17) و(18)

 پس از آن که خواب را براى مرد ثقفى تعریف کرد، او هم مى‏گوید: [خواب] عجیبى دیده‏اى! دیشب لشکرى از لشکریان خداوند، وارد شهرتان شده است که شما را یاراى مقاومت در برابر آنها نیست. مى‏گویند: عجیب است؛ آنها را امروز دیده‏ایم و سپس آنچه را دیده‏اند به او گزارش مى‏کند و از نزد او مى‏روند. تصمیم مى‏گیرند که بر آنها یورش برند حال آن که خداوند دلهایشان را پر از ترس و هراس از ایشان گردانیده است. برخى به بقیه دستور مى‏دهند: در مورد آنها عجله نکنید. آنها که تا کنون مرتکب هیچ منکرى نشده‏اند و خلافى از آنها دیده نشده. شاید برخى از آنها، هم قبیله‏اى شما باشند؛ اگر چیزى از آنها دیدید بعد شما مى‏دانید و آنها. این جمعیتى که ما مى‏بینیم اهل عبادتند و چهره‏هاى خوب [و نورانى] دارند، مضاف بر این که آنها در حرم امن الهى هستند که تا وقتى کسى مرتکب خلافى نشده باشد، در امان است. آنها هم که عملى انجام نداده‏اند که بهانه جنگ با آنها را فراهم کرده باشد.

 


 سرپرست مردم که مردى از قبیله مخزوم است مى‏گوید: ما که مطمئن نیستیم این جمعیت پشتوانه‏اى [اعم از نیرو و امکانات] نداشته باشند. اگر [چنین ذخیره و عقبه‏اى داشته باشند و این مجموعه] به آنها ملحق شوند، حقیقت وجودى و عظمت نیرویشان مشخص مى‏شود [و خواب دوستمان تعبیر گشته و نمى‏توانیم بر آنها فایق آییم]. حال که از حیث نیرو و امکانات در سطح پایینى هستند و پیش از آن که نیروهاى کمکى به آنها ملحق شوند، حمله کنید. آنها به نزد شما در مکه آمده‏اند و به سَروَرى مى‏رسند و مطمئنم که خواب این رفیق شما درست است. [فعلاً هم] شهرتان را گواراى وجودشان قرار دهید [بگذارید در شهر باشند و هر چه مى‏خواهند بکنند] و بنشینید و نظرات و شرایط موجود را بررسى کنید.


 شخصى از میان آنها مى‏گوید: اگر نیروهاى کمکى آنها هم مثل خودشان باشند که ترس ندارند آنها که نه اسب و مرکبى دارند و نه سنگرى که بدان پناه برند به علاوه که آنها در اینجا غریبند اگر سپاه آنها بیایند، اول به آنها حمله مى‏کنید و [شکست دادن آنها] به راحتى نوشیدن آبى گواراست. تا پاسى از شب گذشته مشغول این صحبتها هستند و خداوند خواب را بر گوشها و چشمهایشان مسلط مى‏کند [لذا براى خوابیدن پراکنده مى‏شوند] و دیگر پس از آن تا فردا اجتماعى نخواهند داشت تا این که حضرت مهدى(ع) قیام کنند. [حضرت و یارانشان هم] چنان یکدیگر را ملاقات مى‏کنند که گویى از یک پدر و مادرند و صبح از هم جدا شده بودند و شب به هم رسیده‏اند.


 قابل ذکر است که دوازده تن از اصحاب در میان باقى یاران جایگاه ویژه و ممتازى دارند که آنها پیش از بقیه به حضرت مى‏پیوندند ولیکن در انتها همگى پروانه‏وار به گرداگرد آن شمع پر نور الهى جمع گشته و مى‏گردند تا به زودى جهان را از برکات وجودى خویش بهره‏مند سازند.

 

3-اولین خطبه حضرت مهدى(ع) پس از ظهور

 


 صبح شنبه عاشوراى موعود - که بناست حضرت ظهور کنند - وارد مسجدالحرام مى‏شوند و دو رکعت نماز رو به کعبه و پشت به مقام به جا مى‏آورند و پس از دعا به درگاه الهى به نزدیک کعبه رفته و با تکیه بر حجرالاسود رو به جهانیان کرده و اولین خطبه تاریخى خویش را چنین انشاء مى‏کنند:


 پس از حمد خداوند و سلام و صلوات بر آستان با عظمت پیامبر اکرم و خاندان بزرگوارشان سلام‏اللَّه علیهم اجمعین، ایشان چنین مى‏فرمایند:
 «اى مردم! ما براى خداوند [از شما] یارى مى‏طلبیم و کیست که ما را یارى کند؟ آرى ما خاندان پیامبرتان محمد مصطفى(ص) هستیم و سزاوارترین [و نزدیک‏ترین] مردم نسبت به خدا و ایشان. هر کس با من در رابطه با آدم محاجه کند من سزاوارترین [و نزدیک‏ترین] مردم نسبت به اویم و همین‏طور راجع به نوح و ابراهیم و محمد(ص) و دیگر پیامبران و کتاب خداوند که به هر کدام از دیگر مردم اولى هستم. مگر خداوند متعال در کتابش نفرموده است:


 به درستى که خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید خاندانى که برخى از آنها از بعضى دیگرند و خداوند شنوا و داناست.(19)
من بازمانده آدم و ذخیره نوح  وبرگزیده ابراهیم و عصاره وجود محمد(ص) هستم.
 ... هر کس درباره سنت رسول‏اللَّه(ص) با من محاجه کند، من سزاوارترین مردم نسبت به آن هستم.
 هر که امروز کلام مرا مى‏شنود، به خداوند متعال قسم مى‏دهم که به غایبان [این سخنان را] برساند، به حق خداوند متعال و رسول گرامى‏اش و حق خودم، از شما مى‏خواهم [به ما رو کنید] که من حق قرابت و خویشاوندى رسول‏اللَّه(ص) را بر گردن شما دارم که شما ما را یارى کنید و در مقابل آنها که به ما ظلم مى‏کنند، حمایت کنید که اهل باطل به ما دروغ بستند.
 ... از خدا بترسید و خدا را درباره ما در نظر داشته باشید ما را خوار نکنید و یاریمان کنید تا خداوند متعال شما را یارى کند.(20)»
 سپس حضرت دستهایشان را به آسمان بلند کرده و با دعا و تضرع این آیه را به درگاه الهى عرضه مى‏دارند:
« أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
 کیست آن که وقتى شخص مضطر دعایش کند، او را پاسخ داده و بدى را از او برطرف کند؟(21) »

 
 4-انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت

 


 پس از آن که حضرت گفتار خویش را به پایان مى‏برند،[ پلیسها و شرطه‏هاى حرم] تلاش مى‏کنند که ایشان را همانند نفس زکیه به شهادت برسانند و یا حداقل اسیر کنند که اصحاب حضرت قدم پیش نهاده و شر آنها را از امام(ع) دفع مى‏کنند. جبرئیل هم پشت کعبه به عنوان اولین نفر با امام(ع) بیعت مى‏کند و پس از او سیصدوسیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان مى‏بندند.


 امام صادق(ع) به مفضل به عمر فرمودند:
« اى مفضل! حضرت مهدى(ع) پشتش را به حرم مى‏کنند و دستش را که سفیدى خیره کننده‏اى دارد، جهت بیعت دراز مى‏کند و مى‏فرماید: این دست خدا و از سوى خدا و به فرمان خداست و سپس این آیه را تلاوت مى‏کنند:
 »آنها که با تو بیعت مى‏کنند در حقیقت با خدا بیعت کرده‏اند دست قدرت الهى مافوق قدرت آنهاست و هر که بیعتش را بشکند به ضرر خودش است».(22)


 اولین کسى که دستش را مى‏بوسد، جبرییل است و به دنبال او ملائکه و نجباى اجنه و سپس، برگزیدگان صبح در مکه و مردم مى‏گویند این مردى که اطراف کعبه است، کیست؟ و این جمعیتى که با او هستند کیانند و آن نشانه بى‏سابقه‏اى که دیشب دیدیم چه بود؟ که این جریان حول و حوش طلوع آفتاب اتفاق مى‏افتد.(23)»

 امام باقر(ع) هم مى‏فرمایند:
« گوییا با حضرت مهدى(ع) هستم؛ در روز عاشورایى که شنبه است. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده است، جبرئیل ندا مى‏دهد: بیعت براى خداست (البیعة للَّه) پس خداوند [زمین] را همان گونه که پر از ظلم و جور شده است، مملو از عدالت مى‏کند.(24)»

 محمدبن مسلم هم از آن حضرت نقل کرده که فرمودند:
«  گویا جبرئیل به صورت پرنده‏اى سفید درآمده و اولین مخلوق خداوند است که با آن حضرت بیعت مى‏کند و پس از آن سیصدوسیزده نفر بیعت خواهند کرد. هر که در این مسیر امتحان خود را پس داده باشد، در آن ساعت مى‏آید که برخى در رختخواب‏شان ناپدید مى‏شود که حضرت على(ع) فرمودند: «ناپدید شدگان در رختخواب‏هایشان» و این گفته الهى است که:
 «در خیرات با هم مسابقه دهید که هر کجا باشید، خداوند همه شما را مى‏آورد.(25)»
منظور از خیرات در این آیه ولایت ما اهل بیت است.(26) »


 مفضل بن عمر هم از ایشان چنین روایت کرده است:
 «خداوند متعال جبرئیل(ع) را مى‏فرستد تا این که به نزد او بیاید بر حجر اسماعیل در نزدیک کعبه فرود آمده و به او مى‏گوید: به چه دعوت مى‏کنى؟ حضرت مهدى(ع) او را باخبر کرده و جبرئیل هم مى‏گوید: من اولین کسى هستم که با تو بیعت مى‏کنم دستت را دراز کن. پس دستش را بر دست حضرت [به نشان بیعت] مى‏کشد. سیصد و اندى مرد هم به نزد او مى‏آیند و با او بیعت مى‏کنند. او هم آنقدر در مکه مى‏ماند که ده‏هزار نفر اصحابش جمع شوند و پس از آن به سوى مدینه حرکت مى‏کند.(27) »

 و امام باقر(ع) بنا بر نقل جابر جعفى مى‏فرمایند:
« بین رکن و مقام سیصد و اندى به تعداد اهل بدر با حضرتش بیعت مى‏کنند و در میان آنها نجیبان مصرى و ابدال شامى و اخیار عراقى دیده مى‏شوند.(28) »

 مفاد این پیمان نامه و بیعت را حضرت على(ع) چنین بیان کرده‏اند:
 «از یارانش پیمان مى‏گیرد که: دزدى و زنا و فحاشى به هیچ مسلمانى نکنند، خون کسى را به ناحق نریزند و به حریم دیگران جفا و تجاوز نکنند و به خانه‏اى حمله نبرند و تنها به حق و به جا، افراد را بزنند، هیچ طلا و نقره و گندم یا جویى را [براى خویش] انبار نکنند، مال یتیم رانخورند و به آنچه نمى‏دانند شهادت ندهند و هیچ مسجدى را خراب نکنند آنچه را که مست کننده است، ننوشند؛ خز و ابریشم نپوشند و در مقابل طلا سر فرود نیاورند، راه را نبندند و ناامن نکنند، همجنس‏بازى نکنند، گندم و جو را انبار نکنند و به کم راضى و طرفدار پاکى و گریزان از نجاسات باشند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و لباس‏هاى خشن بپوشند و خاک را متکاى خویش سازند و آن‏گونه که شایسته خداوند است در راهش جهاد کنند. آن حضرت خود هم متعهد مى‏شود که همانند آنها قدم برداشته و لباس بپوشد و سوار مرکب شود و آن گونه باشد که آنها مى‏خواهند و به کم راضى باشد و به کمک خداوند متعال جهان را همان طور که از جور پر شده است، از عدالت آکنده سازد، خداوند را آن‏گونه که شایسته است عبادت کند و هیچ حاجب و دربانى اختیار نکند(29) »

5-ندا و فریاد به نام حضرت مهدى(ع)


 پس از اتمام مراسم بیعت جبرئیل(ع) برخاسته و به نام حضرت در دنیا بانگ مى‏زند.
 ابان بن تغلب از امام صادق(ع)، روایت کرده است:
 «اولین کسى که با حضرت مهدى(ع) بیعت مى‏کند جبرئیل است. به صورت پرنده‏اى سفید رنگ فرود آمده و با ایشان بیعت مى‏کند. سپس یک پایش را روى کعبه، پاى دیگرش را روى بیت‏المقدس مى‏نهد و با صدایى گویا و فصیح ندا در مى‏دهد:
 فرمان خداوند رسید. درباره آن شتاب نکنید.(30)

 ذیل دو آیه:
 وَاسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ

یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ (31)
( با دقت بشنو آن روزى که منادى از جایى نزدیک ندا در مى‏دهد

 آن روز که آن صداى به حق را بشنوید، همان روز خارج شدن است.) »
 امام صادق(ع) فرمودند:
« منادى به نام حضرت مهدى و پدرشان(ع) ندا در دهد و منظور از صیحه در این آیه، فریادى آسمانى است و آن، روز (زمان) خروج (و قیام) حضرت مهدى(ع) است.(32) »

 در ادامه حدیث یاد شده که سهل (شهر)بن‏حوشب از رسول‏اللَّه(ص) نقل کرده، آمده است:
 «در ماه رمضان، صدایى خواهد بود و در شوال، جنگ و در ذى‏الحجه، قبیله‏ها با هم مى‏جنگند و در ذى‏الحجه، حاجیان تاراج مى‏شوند و در محرم منادى از آسمان ندا در دهد: آگاه باشید که فلانى برگزیده خداوند در میان آفریدگانش است. سخنانش را بشنوید و اطاعت کنید.(33) »

 مفضل بن عمر هم از امام صادق(ع) در این رابطه، روایت کرده است:
 «در آن روز (عاشورا) وقتى خورشید طلوع کرد و نورافشانى نمود، کسى از قرص خورشید به زبان عربى فصیحى، خطاب به مردم و بر ایشان فریادى مى‏کشد که تمام آنها که در آسمانها و زمینها هستند، مى‏شنوند: «تمام مخلوقات! این مهدى آل محمد(ع) است» و او را به نام و کنیه جدش رسول‏اللَّه (ص) و نسبش مى‏خواند و گوش هر زنده‏اى این صدا را مى‏شنود. تمام مخلوقات در بیابان و شهرها و دریاها و خشکیها بدان روى مى‏کنند و با هم در این رابطه گفتگو مى‏کنند و از هم درباره آنچه شنیده‏اند مى‏پرسند.(34) »

 امام رضا(ع) هم در این رابطه فرمودند:
 «..... او همان کسى است که منادى از آسمان براى دعوت به او چنان ندایى در دهد که همه ساکنان زمین آن را بشنوند که آگاه باشید، حجت خداوند متعال پهلوى کعبه ظهور کرده است با او بیعت کنید که حق با او و در او (و در این تبعیت) است.(35) »

 لازم است این مطلب را متذکر شویم که از مجموعه احادیثى که تا کنون برشمردیم، چنین برمى‏آید که سه نداى آسمانى در مورد حضرت شنیده مى‏شود.

 


 نداى اول: در ماه رجب که خود، سه نداست.
 نداى دوم: در ماه رمضان (شب بیست‏وسوم - صیحه آسمانى).
 نداى سوم: در ماه محرم (روز عاشورا که روز قیام است).


 پس از این ندا و بیعتى که انجام مى‏شود، حضرت مهدى(ع) کاملاً بر مکه مسلط شده و در آنجا منتظر مى‏مانند تا سپاهیان ده هزار نفرى ایشان، همگى در اطراف شان جمع شوند. دراین مدت حضرت از فرصتهایى که به دست آورند و ارتباطاتى که با اقوام و ملل مختلف در مکه برقرار مى‏کنند، براى زمینه‏سازى نهضت جهانى خویش بهره مى‏برند، مضاف بر این که ایشان اصول و قوانین مربوطه به سپاه خویش را بر ایشان تبیین مى‏کنند و در مکه هم دست به برخى اقدامات مى‏زنند که به طور خلاصه از این قرارند:
 1-باز گرداندن محدوده مسجدالحرام به همان حدودى که حضرت ابراهیم(ع) براى آن تعیین کرده بود.
 2- باز گرداندن مقام حضرت ابراهیم(ع) به جاى اصلى و اولیه خویش

 

ادامه دارد

 

 پى‏نوشتها
 1- ر.ک: سوره نور (24)، آیه 55
2-ر.ک: سوره قصص (28)، آیات 6 - 5
3- ر.ک: سوره انبیاء (21)، آیه 105
4-  ر.ک: سوره توبه (9)، آیه 33
5- حضرت رسول(ص) ضمن خطبه آن روز عظیم فرمودند: «مردم! نور خداوند در وجود من و سپس در على و پس از او هم در نسل او و نهایتاً در قائم مهدى(ع) - که حق خداوند و همه حقوق ما را بازپس مى‏گیرد - نهاده شده است. »(الامام المهدى(ع) من المهد الى‏الظهور، ص57).
6-  الغیبة نعمانى، ص182؛ یوم‏الخلاص، ص267
7-الممهدون للمهدى(ع)، ص60
8-خائفاً یترقب، رک: سوره قصص (28)، آیه 18.
9- هنگام ظهر
10- الغیبة نعمانى، ص184؛ بحارالانوار، ج52، ص297.
11-  الارشاد، ج1، ص379، الغیبة نعمانى، ص189، اعلام الورى، ص430، منتخب‏الاثر، ص448، یوم‏الخلاص، ص317
12-الغیبة شیخ طوسى، ص274؛ تاریخ مابعدالظهور، ص222
13-سوره زمر (39)، آیه 74
14- الزام الناصب، ج2، ص256؛ بشارةالاسلام، ص268؛ یوم‏الخلاص، ص318
15-سوره بقره (2)، آیه 148
16- الغیبة نعمانى، ص213، بشارةالاسلام، ص203، یوم‏الخلاص، ص256
17-شدت محبت، صمیمیت و آشنایى یاران و حضرت را با هم، از این بخش از حدیث مى‏توان فهمید
18-بشارةالاسلام، ص210؛ یوم‏الخلاص، ص271؛ تاریخ مابعدالظهور، ص288
19- سوره آل‏عمران (3)، آیه 33
20- الغیبة نعمانى: 121؛ بحارالانوار: ، ح52، ص223؛ بشارةالاسلام: 102؛ منتخب‏الاثر:422؛قزوینى ،سید محمد کاظم ، المهدى(ع) من‏المهد الى‏الظهور: 412؛ تاریخ مابعدالظهور: 228؛ یوم‏الخلاص:303
21- سوره نمل (27)، آیه 62
22- سوره فتح (48)، آیه 10
23- بشارةالاسلام، ص268؛ الزام‏الناصب، ج2، ص257؛ یوم‏الخلاص، ص320
24- الغیبة نعمانى، ص214؛ منتخب‏الاثر، ص422؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص265
25- سوره بقره (2)، آیه 148
26- الغیبة نعمانى، ص214؛ منتخب‏الاثر، ص422؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص265
27- بشارةالاسلام، ص227؛ منتخب‏الاثر، ص468
28الغیبة شیخ طوسى، ص284؛ منتخب‏الاثر، ص268؛ بشارةالاسلام، ص204؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص275

29منتخب‏الاثر، ص469؛ الزام‏الناصب، ج2، ص205؛ یوم‏الخلاص، ص292؛ تاریخ مابعدالظهور، ص244
30-بحارالانوار، ج52، ص283؛ بشارةالاسلام، ص259؛ یوم‏الخلاص، ص319؛ المهدى(ع) من المهد الى‏الظهور، ص340؛ السفیانى ، ص145
31- سوره ق (50)، آیه‏هاى 41-42
32- منتخب‏الاثر، ص447؛ یوم‏الخلاص، ص535
33-منتخب‏الاثر، ص451
34- بشارةالاسلام، ص269؛ یوم‏الخلاص، ص543؛ المهدى(ع) من‏المهد الى‏الظهور، ص341
35-  اعلام الورى، ص408، یوم‏الخلاص، ص545، بشارةالاسلام، ص



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،نشانه های ظهور،تقویم ظهور،تقویم سال ظهور،امام حسین و ظهور،ماه محرم،ماه محرم و ظهور،اتفاقات ماه محرم،حوادث منتهی به ظهور،حوادث ظهور، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 24 مهر 1394
یا حسین
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام

ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام

 

 

از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاكنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیش‏رفته و كره خاك هیچ‏گاه از مصاف این دو جریان خالى نبوده است. پیروان هر یك از حق‏مداران گذشته، همواره بسترسازان حق‏گرایان آینده بوده‏اند و حق گرایان آینده تداوم‏بخشان راه حق‏پرستان گذشته. وضعیت باطل‏پیشه‏گان و دور افتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.

در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداوم ‏بخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیق‏تر و محكم‏تر بوده است؛ چرا كه هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرایط عصرى كه در آن به سر مى‏برد راه انبیا و اولیاى الهى پیش از خود را تداوم مى‏بخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر كدام متناسب با شرایط زمانى و مكانى خود به نور افشانى مى‏پردازند.

در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همگى نور واحدند و هدف مشتركى را دنبال مى‏كنند. وجود هر یك از آنان همانند یك مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و كامل هدایت را به بندگان خدا نشان مى‏دهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مى‏دارند. با این همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار است كه از بررسى این گونه از پیوندها مى‏توان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از ریزه‏كاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیات بخش انبیا و اولیاى الهى آشنا شد.

در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیه السلام بارها تصریح شده است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است

بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین علیه السلام با آخرین حجت الهى حضرت بقیة‏اللّه‏ عجل الله فرجه بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا كه با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهى به‏خوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاكمیّت احكام و ارزشهاى الهى در سرتا سر عالم مشخص مى‏شود. این نوشته در پى آن است كه برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداءعلیه السلام با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى علیه السلام را روشن سازد.

 

 

    الف) امام مهدى عجل الله فرجه از تبار امام حسین علیه السلام

در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیه السلام بارها تصریح شده است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است. از جمله روایت شده است كه پیامبراكرم صلی الله علیه و آله در یكى از روزهاى آخر عمر مباركشان در حالى كه دست‏شان را به شانه امام حسین علیه السلام گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا علیه السلام فرمودند:

مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر این‏كه مردى از اولاد حسین علیه السلام قیام كرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1

ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار علیهم السلام مى‏فرمایند:

امامان بعد از من دوازده نفرند كه نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین علیه السلام است كه نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2

امیر مؤمنان على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام روزى به حضرت اباعبداللّه ‏علیه السلام فرمودند:

نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آل‏محمّد صلی الله علیه و آله است او دین خدا را آشكار ساخته و عدالت را در سرتاسر زمین حاكمیّت خواهد بخشید...3

در این باره خود امام حسین علیه السلام نیز مى‏فرمایند:

نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاكمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشركان و دشمنان احقاق خواهد كرد.4

 

    ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى علیه السلام

امام حسین علیه السلام با هدف زنده ساختن احكام قرآن و سنّت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و از بین بردن بدعتهایى كه در نتیجه حاكمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام كردند و در طول مسیر مدینه تا كربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:

من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله قیام كرده‏ام مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و پدرم على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام عمل مى‏كنم.5

آن حضرت در نامه‏اى به بزرگان قبایل بصره تصریح مى‏كنند:

من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مى‏كنم. در شرایطى كه اكنون ما زندگى مى‏كنیم سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد.6

از مجموعه سخنان امام حسین علیه السلام اهداف والاى نهضت عاشورا به ‏خوبى روشن مى‏شود كه احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن كج‏رویها، حاكم ساختن حق، حاكمیّت بخشیدن به حق‏پرستان، از بین بردن سلطه استبدادى حكومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصه‏هاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.

از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حكومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مى‏دهیم همین اهداف و انگیزه‏ها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر به ‏كار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.

حضرت على بن ابیطالبعلیه السلام در توصیف سیره حكومتى امام مهدى علیه السلام مى‏فرمایند:

هنگامى كه دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود علیه السلام] امیال نفسانى را به هدایت بر مى‏گرداند و در شرایطى كه دیگران قرآن را با رأى خود تفسیر و تأویل خواهند كرد او آراء و عقاید را به قرآن باز مى‏گرداند. او به مردم نشان خواهد داد كه چگونه مى‏توان به سیره نیكوى عدالت رفتار كرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد ساخت.7

امام باقر علیه السلام در روایتى مى‏فرمایند:

قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله مردم را به سوى كتاب خدا، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و ولایت على بن ابى طالب علیه السلام و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد كرد. 8

امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند:

حضرت مهدى علیه السلام تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تك‏تك سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9

آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت كه امام مهدى علیه السلام بر طبق سیره و روش رسول اكرم صلی الله علیه و آله عمل خواهد كرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین مى‏فرماید:

قائم آل محمّد صلی الله علیهم به همان شیوه‏اى كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله رفتار مى‏كردند رفتار خواهد كرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوه‏هاى جاهلیت كه باقى مانده‏اند از میان برمى‏دارد و پس از ریشه كن كردن بدعتها احكام اسلام را از نو حاكمیّت مى‏بخشد.10

امام صادق علیه السلام در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مى‏فرمایند:

چون قائم ما قیام كنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند كرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احكام و ارزشهاى حیات‏بخش دینى در سرتاسر جامعه حاكمیّت پیدا خواهد كرد.11

نتیجه آن كه علاوه بر مشترك بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى علیه السلام در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر علیه السلام بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان قیام كربلا به بار خواهد نشست و به بركت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.

    ج) مهدى علیه السلام منتقم خون امام حسین علیه السلام

یكى از القاب حضرت مهدى علیه السلام منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت علیهم السلام وارد شده است. از جمله در روایتى كه از امام محمّدباقر علیه السلام نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مى‏كنند كه چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مى‏شود؟ آن حضرت در پاسخ مى‏فرمایند:

چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسین علیه السلام را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آیا از كسانى كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید كردند در مى‏گذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏حسین علیه السلام را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یكى از آنان كه در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین علیه السلام انتقام خواهم گرفت.12

در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مى‏دهیم»...13 از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه:

مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین علیه السلام است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى علیه السلام است14

من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مى‏كنم. در شرایطى كه اكنون ما زندگى مى‏كنیم سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد

امام‏باقر علیه السلام نیز تصریح مى‏كنند:

ما اولیاى دم امام حسین علیه السلام هستیم. هنگامى كه قائم ما قیام كنند پى‏گیرى خون امام حسین علیه السلام خواهد كرد.15

در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:

أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا.

كجاست آن عزیزى كه پس از ظهورش خون شهید مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16

همچنین روایت شده است كه حضرت مهدى علیه السلام پس از ظهور بین ركن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهم‏ترین قسمت خطبه به صورت مكرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:

اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى كه همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسین بن على علیه السلام را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارك او را عریان در روى خاكها رها كردند. دشمنان از روى كینه توزى جدم حسین علیه السلام را ناجوانمردانه كشتند...17

در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین علیه السلام را به جهانیان خبر مى‏دهد...

و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى علیه السلام پس از ظهور این جمله بسیار الهام‏بخش است:

یالثارات الحُسَین علیه السلام.18

اى بازخواست كنندگان خون حسین علیه السلام.

این جمله اشاره به این معنا دارد كه هنگام انتقام خون پاك امام حسین علیه السلام فرارسیده است كسانى كه مى‏خواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون به‏ناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.

 

    د) مهدى همیشه به یاد حسین

 

از آنجا كه امام حسین علیه السلام با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایه‏هاى خود را ایثار كرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح دارند كه همواره به یاد ایثارگرى و فداكاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با یادآورى مصیبتهایى كه بر ایشان روا داشته شد خون گریه مى‏كنند.

در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره مى‏خوانیم:

...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینك من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه مى‏كنم و به جاى اشك بر تو خون گریه مى‏كنم...

بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى علیه السلام رابه سیّد الشهداء علیه السلام نشان مى‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه علیه السلام از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكید قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مى‏كند.

حتى این به یاد امام حسین علیه السلام بودن در عملكرد سایر ائمه اطهار علیهم السلام نیز به چشم مى‏خورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداكاریها و مظلومیت هاى امام حسین علیه السلام به گونه‏اى موضوع امام مهدى علیه السلام را مورد تأكید قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق علیه السلام یاد سیّد الشهداء علیه السلام به همراه امام مهدى علیه السلام گرامى داشته شده است. در حقیقت شكایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین علیه السلام به ساحت مقدّس حضرت بقیة‏اللّه علیه السلام شده است و درخواست مى‏شود كه به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر مهدى موعودعلیه السلام ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى به پیروان اهل بیتعلیه السلام توصیه مى‏شود كه در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین علیه السلام غافل نشوند.

البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین علیه السلام نیز مطرح است؛ یعنى حضرت اباعبداللّه حسین علیه السلام نیز همواره به یاد مهدى موعود بوده‏اند. در دعاى روز ولادت امام حسین علیه السلام از امام مهدى علیه السلام یاد مى‏شود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدى علیه السلام تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت علیهم السلام است.

مجموعه این برنامه‏هاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین علیه السلام را با قیام جهانى امام مهدى علیه السلام هر چه بیشتر روشن مى‏سازند.

گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى كه از حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى علیه السلام با امام حسین علیه السلام پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند كه از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدى علیه السلام مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر علیه السلام روایت شده است:

قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى كه حضرت اباعبداللّه علیه السلام به شهادت رسیدند قیام خواهد كرد.19

برخى از یاران حسین علیه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى علیه السلام به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امام‏حسین علیه السلام بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود

2. از مجموعه روایات به خوبى روشن مى‏شود همانگونه كه امام حسین علیه السلام نهضت خود را از مكه آغاز كردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مكه آمدند و از كنار بیت‏اللّه‏ قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند، حضرت مهدى علیه السلام نیز از كنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حركتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حكومتى خویش را در كوفه قرار خواهد داد.

3. حتى طنین صداى امام مهدى علیه السلام همان طنین صداى امام‏حسین علیه السلام است. پیام مهدى علیه السلام همان پیام حسین علیه السلام است كه فریاد مى‏زند:

اى مردم مگر نمى‏بینید به حقّ عمل نمى‏شود و از باطل خوددارى نمى‏گردد... امر به معروف و نهى از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهى و سنن پیامبر صلی الله علیه و آله آشكار هتك مى‏شود و...

این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:

إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین علیه السلام.

صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش] صداى اباعبداللّه علیه السلام است.

4. برخى از یاران حسین علیه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى علیه السلام به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امام‏حسین علیه السلام بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود و... .

«أللّهمّ نرغب إلیك دولة كریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

 

 

1 .بحارالانوار، ج51، ص91.

2 .كشف‏الغمة، ج3، ص294.

3 .منتخب‏الاثر، ص467

4 .اعلام‏الورى، 384.

5 .بحارالانوار، ج45، ص6.

6 .حیاة‏الإمام‏الحسینعلیه السلام، ج2، ص264

7 .بحارالانوار، ج51، ص130.

8 .الزام‏الناصب، ص177.

9 .ینابیع‏الموّدة، ج3، ص62.

10.بحارالانوار، ج52، ص352.

11.همان، ص338.

12.دلائل‏الامامة، ص239.

13.سوره اسراء (17) آیه 33.

14.البرهان فى تفسیر القرآن، ج4، ص559.

15.همان، ص560.

16.دعاى ندبه.

17.الزام‏الناصب، ج2، ص282.

18.النجم‏الثاقب، ص469.

19.بحارالانوار، ج52، ص 285.

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین،امام زمان،ارتباط امام مهدی با امام حسین،امام زمان و امام حسین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
السلام علیک یا ابا عبدالله

http://s3.picofile.com/file/7526109565/1391.jpg

http://www.welayatnet.com/sites/default/files/media/photogallery/muharram_2.jpg

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/8/25/530776_248.jpg

http://musicdownloadhappy.com/wp-content/uploads/2014/09/0.975911001291408788_irannaz_com.jpg



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام حسین(ع)،عکس،والپیپر برای محرم،عکس برای محرم،السلام عیلک یا با عبدالله، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
سخنان مقام معظم رهبرى پيرامون حضرت مهدي (عج)

http://s1.picofile.com/file/6428510060/204.jpg

سخنان مقام معظم رهبرى پيرامون حضرت مهدي (عج)

* مهدى موعود (عج)  مظهر رحمت و قدرت و مظهر عدل الهى است.
* توسل و توجه و ارتباط قلبى با آن حضرت موجب عروج و رشد روحى و معنوى انسان مى شود.
* ايمان و اعتقاد به امام زمان مانع از تسليم شدن است.
* نيمه شعبان، عيد بسيار بزرگى است كه جهان چشم انتظار مولود مبارك و معظم آن و بشريت تشنه رهبرى و هدايت اوست.
* وجود مقدس امام زمان وعده الهى و مصداق لطف خدا بر انسانيت و بشريت است.
* او مستوره و نمونه اى از اوليا و اصفيا و انبيا و برجسته ترين بندگان خداست.
* ملت ما بايد روح انتظار را در خود زنده كنند.
* روز ولادت مهدى موعود (عج)  حقيقتاً روز عيد همه انسانهاى پاك و آزاده عالم است.
* امروزه وجود مقدس حضرت حجت (عج) در ميان انسانهاى روى زمين منبع بركت علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه خيرات است.
* ما به زمان ظهور امام زمان (عج)  اين محبوب حقيقى انسانها نزديك شده ايم زيرا معرفت ها پيشرفت كرده است.
* ان شاءالله همه اين توفيق را پيدا كنيم كه روزى در ركاب آن بزرگوار باشيم براى خدا تلاش و مجاهدت كنيم در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهيم و
 به فيض شهادت برسيم.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،ظهور،سخنان مقام معظم رهبری،حضرت مهدی(عج)،مقام معظم رهبری، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 22 مهر 1394
مراتب انتظار فرج

http://media.shabestan.ir/Original/1393/12/09/IMG10522136.jpg 

مراتب انتظار فرج

براي حالت انتظار فرج و گشايش در امور،سلسله مراتبي وجود دارد که با توجّه به نوع مشکلي که چشم به راه حل آن هستيم ،تنظيم مي گردد.

 

1. انتظار در جهت گشايش امور شخصي

اوّلين و ضعيف ترين مراتب انتظار ،انتظار براي گشايش در امور شخصي خود و فتح و فرج غصّه ها و ناگواري هاي فردي مي باشد . البتّه همين امور شخصي گاهي غصّه هاي زندگي مادّي و امور عادّي خود است و گاهي دردها و غصّه هاي معنوي که انسان در دل دارد و خواستار گشايش آن با فرج امام زمان (ع)است. وجود مبارک حضرت مهدي (ع)در توقيع شريفي که به محمّد بن عثمان العمري ارسال داشتند بعد از جواب سؤالات اسحاق بن يعقوب مي فرمايند: «براي تعجيل در فرج بسيار دعا کنيد که آن فرج خود شماست »(1).

در دعاي افتتاح نيز مي خوانيم :«خداوندا پراکندگي ما را به وسيله او جمع و گسيختگي مان را دور کن و پريشاني ها را بدو پيوست کن و کمي مان را به وسيله او زياد کن و ذلّت ما را به وسيله او تبديل به عزّت کن و...فقر ما را به وسيله او جبران کن و شکاف و تفرقه ما را به او برطرف کن وسختي ما را به وسيله او آسان کن و...».

 

2. انتظار جهت گشايش در امور مؤمنان

دومين مرتبه انتظار ،انتظار براي رفع مشکات از جامعه ايماني و آحاد مؤمنان و موحّدان است ؛مشکلاتي که از جهت مادّي و معنوي ،ديني و دنيايي مؤمنان را محاصره نمود وآنان را در نوعي سرگرداني و بي ساماني قرار داده است . حضرت سجّاد (ع)مي فرمايد : «زماني که قائم ما قيام کند،خداوند آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل هاي آنان را چون پاره هاي آهن (سخت و تزلزل ناپذير)کند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود» .(2)

حضرت باقر (ع)مي فرمايند: «هر گاه زمان ما (ظهور ما)فرا رسد و مهدي ما بيايد،شيعه ما از شير دليرتر و از سر نيزه برنده تر خواهد بود... »(3)

حضرت علي (ع)مي فرمايند: «با مهدي ما حجّت ها تمام مي شود ،او پايان بخش امامان ،نجات بخش امّت و منتهاي نور است ».

در دعاي افتتاح چنين مي خوانيم : «خدايا ما به سوي تو از دوري پيغمبرمان (ص)و غايب بودن وليّ مان شکايت مي کنيم ».

همچنين در دعاي عهد با امام زمان (ع)(5)مي خوانيم :«خداوندا با حضور حضرت (ع)اين گرفتاري را از اين امّت برطرف کن و ظهور او را براي مان نزديک کن».

 

3. انتظار در جهت گشايش امور آحاد انساني

سومين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش در امور جامعه جهاني و همه آحاد و ساکنان زمين است ،زيرا ظهور اما عصر (ع)نويد بخش امنيت و عدالت جهاني است و از برکات و آثار آن، همه اهل زمين برخوردار خواهند شد . حضرت باقر (ع)مي فرمايند: «زماني که قائم به پا خيزد ،ايمان را به هر دشمن کينه توزي عرضه مي کند ،اگر از جان و دل ايمان نياورد ،گردنش زده مي شود ،يا همچون ذميّان امروز جزيه مي پردازد و به کمر او زنّار مي بندد وآنان را از شهرها ،به حومه ها و روستاها بيرون مي کند ».

در دعاي عهد با امام زمان (ع)(6)مي خوانيم :«خداوندا،او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار ده...»

 

4. انتظار جهت گشايش امور جامدات ،گياهان و حيوانات

چهارمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش در حيات حيوانات ،گياهان و جمادات است ،زيرا با امر فرج در زمين و زمان و عالم نباتات و حيوانات نيز تحوّلات مثبت ايجاد خواهد شد و دامنه ظهور و شعاع نور آن شامل حال آنان نيز مي گردد. همچنان که در عصر غيبت مي خوانيم: « ظهر الفساد في البرّ و البحر بما کسبت أيدي النّاس ».

پيامبر اکرم(ص)فرمودند : «او زمين را ،همچنان که آکنده از ستم و بيداد شده،از عدل وداد پر مي کند. آسمان از ريختن نزولاتش هيچ دريغ نمي ورزد و زمين از روياندن گياهانش ».(7)

حضرت علي (ع)فرمودند: «زماني که قائم ما قيام کند ،آسمان نزولات خود را فرو ريزد و زمين گياهانش را بروياند و کينه و دشمني از دل هاي بندگان رخت بربندد و درندگان و چرندگان با هم بسازند چندان که زنان زيور(زنبيل )به سر ، عراق را تا شام مي پيمايند وجز بر علف و سبزه گام نمي نهند و هيچ درنده اي آنها را آشفته و هراسان نمي کند».(8)

پيامبر(ص)فرمودند :«قيامت برپا نمي شود تا زماني که زمين از ستم و دشمني آکنده شود ،آنگا ه مردي از خاندان من قيام کند و زمين را ،همچنان که از ظلم و جور آکنده شده از عدل و داد پرکند».(9)در اين باره ،در دعاي عهد(10) مي خوانيم :«خداوندا ، سرزمين هايت را آباد کن و بندگان را زندگي (حقيقي)ببخش».

 

5. انتظار جهت گشايش امر انبيا و اوليا

پنجمين مرتبه انتظار ،انتظار جهت گشايش غصّه ها و دردهاي اوليا و انبيا در گذشته تاريخ و شادماني و فرج براي آنان است . در دعاي ندبه ،در همين رابطه ،مي خوانيم : «کجاست آن کسي که انتقام خون پيامبران و فرزندان آنها را مي گيرد».

 

6. انتظار جهت گشايش در امور آل محمد (ص)

ششمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش امر پيامبر (ص)و امامان معصوم (ع)و مستضعفان واقعي است ،زيرا با ظهور امام عصر (ع)دولت کريمه اهل بيت (ع)تشکيل خواهد شد و بازگشت مجدّد آنان به دنيا با رجعت شروع خواهد گشت ؛به عبارتي فرج امام عصر (ع)فرج آل محمّد (ص)است و موجب شادماني رسول الله (ص)است و اهل بيت (ع)خواهد شد . آري تا ظهور امام زمان (ع)اتّفاق نيفتد ،همچنان اهل بيت (ع)در استضعاف و مظلوميّت به سر مي برند.

مفضّل بن عمر مي گويد :از امام صادق (ع)شنيدم که فرمود : «رسول خدا (ص)نظري به علي ،حسن وحسين (ع)افکند و گريست و فرمود :شما مستضعفان بعد از وفات من هستيد »

مفضّل گويد :عرض کردم يابن رسول الله معني آن چيست؟

فرمود : «يعني شما امامان بعد از من هستيد ،چون خداوند مي فرمايد : «و مي خواهيم بر آنان که در زمين به ضعف کشيده شده اند ،تفضّل نماييم و آنان را پيشوايان و وارثان حکومت حق سازيم»پس اين آيه در مورد ما اهل بيت (ع) تا روزقيامت جاري است».(11)

همچين در کتاب «غيبت»شيخ طوسي آمده که از امير المؤمنين (ع)روايت شده است در مورد قول خداوند متعال :«و نريد أن نمنّ علي الّذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين »فرمودند :«ايشان اهل بيت محمّد (ص)هستندکه خداوند مهدي آنان را بعد از رنجيدن آنها (استضعاف آنها) مي آورد سپس آنان را عزّت مي بخشد و دشمنانشان را ذليل مي سازد».(12)

نيز در دعاي ندبه مي خوانيم «کجاست آن کسي که انتقام خون کشته کربلا ـ امام حسين (ع)ـ را بگيرد ».يا در دعاي عهد با امام زمان (ع)مي خوانيم :«خداوندا پيامبرت (ص)و پيروان او را به ديدارش شادمان کن و پس از او به بيچارگي ما رحم کن ،خداوندا با حضورش اين گرفتاري را از اين امّت برطرف کن و...»

در دعاي قنوت امام حسن عسگري (ع)آمده است :«بار خدايا، به درستي که حقّ ما پس از تقسيم شدن در دست غاصبان ،دست به دست گشت و حکومت ما پس از مشورت به چيره شدن و زورمندي (دشمنان )واقع شد و پس از آنکه برگزيده امّت بوديم ميراث آنها شديم که وسايل لهو و بازيگري با سهم يتيم و محتاج و بيوه خريداري گرديد و اهل ذمّه بر مردم مؤمن حکومت يافتند و فاسقان هر قبيله عهده دار امور آنان گشتند که نه دفاع کننده اي هست تا آنها را از هلاکت دور سازد و نه سرپرستي که به آنان با ديده مهر بنگرد و نه صاحب مهرباني که جگر تفتيده را از گرسنگي برهاند و آن را سير کند ،پس آنان با خواري در خانه گمشده اي واقع شده اند و گرفتار فقر و همنشين اندوه و ذلّت مي باشند».

 

7. انتظار جهت گشتايش امور ملکوتيان

هفتمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش غصّه ها و اندوه فرشتگان و ملکوتيان مي باشد ،زيرا مصائب اولياي الهي و به ويژه مصيبت حضرت سيّدالشهدا (ع)آنان را غمزده و رنجور ساخته و آنان در انتظار گشايش امر هستند. امام باقر (ع)در جواب ابوحمزه ثمالي که از علّت نام گذاري آن حضرت به «قائم»پرسيد ،فرمودند :«چون جدّم حسين (ع)کشته شد ،فرشتگان با گريه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فرياد بر آوردند که: اي خدا و سرور !آيا از کسي که برگزيده تو و فرزند برگزيده تو و بهتر آفريده تو را مي کشد چشم مي پوشي ؟خداوند عزّ وجل به آنان وحي فرمود که :فرشتگان من آرام گيريد، به عزّت و جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت گرچه زمانش به طول انجامد . آنگاه خداوند امامان نسل حسين(ع)را به فرشتگان نشان داد وفرشتگان بدان شادمان گشتند. در ميان آنان يکي ايستاده بود و نماز مي خواند.خداوند فرمود :با اين قائم از آنان انتقام مي گيرم».

 

8. انتظار جهت گشايش در امور امام زمان (ع)

 

هشتمين مرتبه انتظار ،انتظار ظهور براي گشايش غصّه ها و دردهاي خود امام زمان(ع)و شادماني قلب آن بزرگوار است ،زيرا قلب امام عصر(ع)در دوران غيبت نقطه مرکزي بزرگ ترين و عظيم ترين مصائب و دردهاست ،به طوري که :

1. در دوران غيبت حقّ ولايت و حکومت به دست شرورترين انسان ها غصب شده ،دين و احکام الهي مورد هجوم قرار گرفته و بهترين پيروان ايشان در سخت ترين شرايط زندگي مي کنند.

يکي از علماي اهل معرفت مي گويد:اگر از حضرت علي (ع)21سال غصب حکومت و ولايت سياسي شده و ايشان در استضعاف و مشکلات فراوان قرار گرفت ،به گونه اي که خود فرمودند :«صبر کردم در حال که در چشمم خار و در گلويم استخوان بود »،(13)امام زمان (ع)بيش از 1100سال است که در اين حالت به سر مي برد ،او داغدار مصائب همه انبيا و اوليا و از .جمله داغدار مصائب مادرشان حضرت زهرا(س)و جد بزرگوارشان امام حسين (ع)هستند و داغ اجداد طاهرينشان را به دل دارند.

2. حقّ ولايت و حکومت خود را غصب شده مي بيند.

3. بي توجّهي و تاراج ثروت ها و حقوق شرعي مانند خمس ،فدک و ...را شاهد است.

4. فتنه ها ،خونريزي ها و بي عدالتي ها را مي بيند.

5. گناهان و معاصي همه انسان ها از جمله شيعيان ،او را آزار مي دهد .

6. از تحريفات ديني ،فرقه سازي ها و مکاتب انحرافي خبر دارد.

7. تعطيلي احکام الهي و حدود و قوانين شرعي را شاهد است.

8. از حال دانشمندان و علما ي منحرف ودنيا زده خبردار است.

9. پيروان وشيعيان خود را بي سرپرست نظاره مي کند.

10. پيشرفت کفر و نفاق و سرعت وپيروزي هاي ظاهري آنان را مي بيند.

11. از عمق شرک و رياکاري و جريانات ضد ّتوحيد ي خبردارد.

و ده ها و صدها اتّفاق و حادثه ناگوار را نظاره گر است که هر يک به تنهايي ايشان را سخت آزرده خاطر مي سازد. آري بالاترين حالت انتظار و مقدّس ترين و عميق ترين نوع انتظار در خود حضرت وجود دارد،زيرا از علم و اشراف کامل به احوال هستي برخوردار است و روحيه اصلاح گري و عزت طلبي در روح بلند او موج مي زند .

 

پی نوشت ها :

 

1.غيبت طوسي ،ص292.

2. ميزان الحکمه ،ح1240.

3. همان، ح1232.

4. همان ،ح1166.

5. مفاتيح الجنان ،ص904.

6. ميزان الحکمه ،ح1248.

9. همان ،ح1241.

10. همان ،ح1170.

11.مفاتيح الجنان ،ص904.

12. تفسير نور الثقلين،ج6،ص311.

13. همان ،ج5،ص311.

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،ظهور - مراتب ظهور - انتظار فرج - امام زمان،مراتب انتظار، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394
تكاپوى آخرالزمان در غرب

http://yegane-monji.persiangig.com/image/posts/%D8%BA%D8%B1%D8%A8%20%D9%88%20%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.jpg

تكاپوى آخرالزمان در غرب

 

همانطور كه خوانندگان عزيزمستحضرند امروزه يكى از مباحثى كه در دنياى غرب و مسيحيت توجه عده كثيرى را به خود جلب نموده،توجه به يكى از مباحث مسيحيت است كه در رابطه با آخرالزمان وآمدن مسيح، عليه السلام، گفتگو مى كند و از طرف ديگر قرار گرفتن درآستانه قرن بيست و يكم و ورود به سال 2000 ميلادى كه از نظرمسيحيان نويددهنده دوران آخرالزمان است موجب گشته تا كتب و فيلمهاى خاصى در زمينه مباحث آخرالزمان، علايم آخرالزمان، مكاشفات مختلف، چگونگى حفظ خود از گزند حوادث و وقايع و غيره ساخته و منتشر شوند.

يكى از انتشاراتى كه اخيرا در اين زمينه بويژه در زمينه توليد فيلمهاى ويديويى فعاليت وسيعى را آغازكرده انتشارات آرماگدون است (Arageddon) كه خود را با عنوان بزرگترين كتابفروشى در زمينه كتب مربوط به نبوت، مكاشفات و انجيل معرفى نموده است.

جستجوى كامپيوترى در شبكه اينترنت فهرستى از كتب و فيلمهاى ويديويى تهيه شده در اين زمينه رامعرفى مى نمايد كه در ذيل نمونه هايى از اين كتب و نوارهاى ويديويى رابراى آشنايى خوانندگان عزيزمعرفى مى نماييم:

 

1- در مورد بازگشت مسيح،عليه السلام: فيلم ويديويى به روايت «ادوند پاردوم» (1)

موضوع اين نوار ويديويى دررابطه با به پايان رسيدن هزاره دوم ميلادى و نگريستن دقيق بشر به آينده مشكوك قرن بيست و يكم است، عده اى از مردم پايان هزاره دوم را به عنوان سرآغاز جديدى تصور مى نمايند. كتاب آسمانى مسيحيان مى گويد: «مسيح زمانى مى آيد كه شما انتظار آمدن او رانداريد، و اين چنين است كه شمارش معكوس آغاز شده است و سؤالى كه به ذهن وارد مى شود اين است كه ما در چه زمانى از تاريخ واقع شده ايم؟

 

2- هشدار دو دقيقه اى زمين:

اين نوار ويديويى مهيج و جنجالى شما را به كشف اين مطلب مى رساندكه چرا متخصصان و كارشناسان امور دينى و مكاشفات در غرب معتقدند كه هشدار دو دقيقه اى زمين به گوش مى رسد! در اين نوار شما مى توانيد نگاهى دقيق به روزگاران آشفته اى داشته باشيد كه ما در آن بسر مى بريم و ضمنا به شواهدى دست يابيد كه توضيح دهنده اين مطلب است كه ما در واپسين روززندگى مى كنيم. اين نوار ويديويى براساس كتاب «جان ويلر» (2) تهيه شده وروايت كننده آن نيز «كاريل ماتريسيانا» (3) مى باشد.

 

3- آخرالزمان دوران سختى است

اين نوار ويديويى در سه كاست تهيه شده و با اينكه به شيوه اى حرفه اى تهيه شده است اما از آنجا كه در برگيرنده اطلاعات كمى و كيفى خاصى است كه به حيات و بقاى روحى و جسمى بشر در خلال دوران آشوب و اضطراب آخرالزمان مى پردازد بسيار حيرت آور است.

اولين بخش از اين نوار ويديويى به بحثى جامع در رابطه با دوران قبل ازآشوب و اضطراب پرداخته و اين مطلب را خاطر نشان مى سازد كه بشر براى رسيدن به آشوب واضطراب به دنيا نيامده است، امادچار آشوب و اضطراب شده وخوشى خود را از دست داده است دراين فيلم «ديك آينزورت » (4) انسان رادر زمينه اينكه چگونه خود را از گزندحوادث دور ساخته و حفظ نمايد و يااينكه چگونه غذا تهيه نموده،محصولات خود را به بار آورد و خودرا براى شرايط سخت آماده سازد راهنمايى مى كند.

در بخش دوم و سوم اين نوار به افراد آموخته مى شود كه چگونه وسايل و لوازمى را كه به طورروزمره دور مى اندازند مى توانند به عنوان ابزارى مفيد مورد استفاده قرار دهند و همچنين به شما آموخته مى شود كه چگونه اجاق خورشيدى و ابزار ديگر بسازيد و آب براحتى پيدا نماييد.

 

4- دلايل شگفت انگيز; آيا خدابراستى وجود دارد؟

اين نوار ويديويى نوارى مستنداست كه شواهدى جديد و شگفت انگيز را كه موجب اثبات خدا شده است ارايه مى دهد، تهيه كنندگان اين فيلم نظير «پاول لالوند»، (5) «گرانت جفرى »، (6) «ديو بريس »، (7) «ديو مانت » (8) و «چوك ميسار» (9) معتقدند كه با ديدن اين فيلم مى توانيد خود و دوستان نجات نيافته خود را به فلاح ورستگارى برسانيد.

 

5- مكاشفه

اين فيلم نشان مى دهد كه در دوزخ خشونت، حيله و نيرنگ و در دنياى شهوانى امروز، مردان و زنان باايمانى وجود دارند كه همه چيز را به نام خدا و با استعانت از او مى خواهند و آنان اهل مقاومت و بردبارى وپايدارى هستند. مدت اين نوارويديويى 97 دقيقه است.

 

پى نوشته ها:

1.EdmundPurdom

2.John Wheeler

3.Caryl Matrisciana

4.Dech Ainsworth

5.Paul Laloude

6.Grant Jeffrey

7.Daye Breese

8.Dave Hunt

9.Chuch Missler

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،غرب،تکاپوی آخرالزمان در غرب،آخرالزمان در غرب،آخرالزمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
وظایف زمان انتظار

http://www.pnushafagh.ir/uploads/f_165858.jpg

وظایف زمان انتظار

1. امام جواد (ع) : همانا قائم ما مهدی (عج) است که بر مسلمانان واجب است در زمان غیبت او منتظرش باشند و هنگام ظهورش از او اطاعت کنند.

منتخب الاثر صفحه 223

2. حضرت مهدی (ع) در نامه مبارکش به سفیر خود محمدبن عثمان فرمود : برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید ، چون همین دعا موجب فرج شماست.

منتخب الاثر صفحه 268

3. امام جواد (ع) : حضرت ( مهدی عج ) دارای غیبتی است که روزهایش زیاد و مدتش طولانی ، پس افراد مخلص منتظر ظهور او هستند و افراد شکاک منکر او هستند.

منتخب الاثر صفحه 224

4. امام کاظم (ع) : خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ می زنند و در دوستی ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستیم ، آنها به پیشوائی ما راضی شدند و ما هم به شیعه بودن آنها راضی و خشنودیم و خوشا به حال آنها ، به خدا قسم آنها در روز قیامت با ما و مرتبه ما هستند.

بحارالانوار جلد 51 صفحه 151

5. حضرت محمد (ص) : مردم ! بشارت باد بر شما فرج (( مهدی )) (عج) ، چون وعده خدا تخلف پذیر نیست و حکم او برگشت ندارد و او حکیم و آگاه است و براستی فتح الهی نزدیک است. 

یوم الخلاص صفحه 226

6. امام صادق (ع) به زراره فرمود : اگر زمان غیبت را درک کردی ، این دعا را همیشه داشته باش :

خدایا ، خودت را به من بشناسان ، چون اگر خودت را به من نشناسی ، پیامبرت را نخواهم شناخت ، خدایا رسول خود را به من معرفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم ، حجت تو را نخواهم شناخت ، خدایا حجت خود را به من معرفی کن زیرا اگر حجت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده ام. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 146

7. حضرت محمد (ص) : کسی که در زمان غیبت ، حضرت قائم را که از فرزندان من است ، انکار کند همانند مردگان جاهلیت مرده است.   

بحارالانوار جلد 51 صفحه 73

8. امام صادق (ع) : آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم ؟ روای گفت : بله ، امام فرمود : ملاک قبولی اعمال عبارتند از : 1.شهادت این که معبودی به جز خدا نیست و حضرت محمد (ص) بنده و رسول اوست 2.اقرار و اعتراف به دستور الهی 3.ولایت اهل بیت (ع) 4.برائت از دشمنان اهل بیت (ع) 5.تسلیم در مقابل اهل بیت 6.تقوی 7.کوشش در راه خدا و آرامش 8.انتظار حضرت مهدی (عج)  

غیبت نعمانی صفحه 200

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،ارزش و فضیلت انتظار فرج،انتظار فرج،فرج،ارزش و فضیلت انتظار،ارزش،فضیلت،،احادیث مهدویت،احادیث،انتظار،وظایف انتظار،وظایف،وظایف زمان انتظار،زمان انتظار، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
دجّال مرد پر تزوير و حيله گر

http://www.telavatha.ir/images/motafaregeh/552290-7577-b.jpg

دجّال مرد پر تزوير و حيله گر

هنگامي که سخن از «دجّال» به ميان مي آيد، معمولا طبق يک سابقه ذهني عاميانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معيّن يک چشمي مي شود که با جثّه افسانه اي و مرکب افسانه اي تر، با برنامه اي مخصوص به خود پيش از آن انقلاب بزرگ مهدي ظهور خواهد کرد.

ولي همانگونه که از ريشه لغت دجّال از يک سو [1]  و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجّال منحصر به يک فرد نيست بلکه عنواني است کلّي براي افراد پر تزوير و حيله گر; و پر مکر و فريب و حقّه باز که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده اي که در ابعاد مختلف صورت مي گيرد ظاهر مي شوند.

در حديث معروفي که از صحيح «ترمذي» نقل شده مي خوانيم که پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)فرمود:

«انه لم يکن نبي بعد نوح الا انذر قومه الدجال و اني انذر کموه؛ [2]  هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال برحذر داشت، من نيز شما را بر حذر مي دارم!»

مسلّماً انبياي پيشين به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالي که در آخر زمان آشکار مي شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمي دادند.

بخصوص که در پايان حديث مي خوانيم:

«فوصفه لنا رسول اللّه فقال لعله سيدرکه بعض من رآني او سمع کلامي; سپس پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) صفات او را براي ما بيان کرد

و گفت شايد پاره اي از آنها که مرا ديده اند يا سخن مرا شنيده اند عصر او را درک کنند!»

باحتمال قوي ذيل حديث اشاره به طاغيان و فريبکاران خطرناکي همچون بني اميّه و افرادي همانند معاويه است که در لباس «خال المؤمنين» و عنوان «کاتب وحي» به مکر و فريب و تزوير و بيرون راندن مردم از صراط مستقيم به سوي آداب و سنن جاهلي، و زنده کردن نظام طبقاتي و حکومت استبدادي و خودکامه، و روي کار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنايتکاران بيباک، و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لايق، پرداختند.

و نيز در حديث ديگري در همان کتاب مي خوانيم:

پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در مورد دجّال فرمود:

«ما من نبي الاوقد انذر قومه و لکن ساقول فيه قولا لم يقله نبي لقومه تعلمون انه اعور...; هيچ پيامبري نبود مگر

اين که قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولي من جمله اي درباره او مي گويم که هيچ پيامبري به قوم خود نگفته، من مي گويم او يک چشمي است!»

تکيه روي زمان «نوح» در بعضي از اين احاديث، شايد به خاطر اشاره به دورترين زمان باشد; يا عدم وجود دجّالها در زمانهاي پيش از نوح به سبب اين باشد که نخستين آئين و شريعت را نوح آورد، و يا به خاطر عدم نفوذ حيله ها و تزويرها در جوامع انساني پيشين بوده است.

به هر حال، توصيف دجّال به مرد «يک چشمي» تفسيري دارد که بزودي به آن مي پردازيم.

جالب توجّه اين که در پاره اي از احاديث آمده است که پيش از ظهور مهدي(عليه السلام) 30 دجال ظهور خواهد کرد! [3] .

حتّي در اناجيل نيز اشاره به ظهور دجّال شده است.

در رساله دوّم يوحنا (باب 1، جمله 6 و 7) مي خوانيم:

«شنيده ايد که دجّال مي آيد الحال هم دجّالان بسيار ظاهر شده اند.»

و اين عبارت نيز تعدّد دجّالها را تاکيد مي کند.

در حديث ديگري مي خوانيم:

«قال رسول اللّه(صلي الله عليه وآله وسلم) لا تقوم السّاعة حتي يخرج نحو من ستّين کذّاباً کلّهم يقولون انا نبي!؛ [4]  پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:

رستاخيز بر پا نمي شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعاي نبوّت مي کنند!»

گرچه در اين روايت عنوان دجّال به ميان نيامده، ولي اجمالاً از آن بر مي آيد که مدّعيان دروغين و فريبکار در آخر زمان محدود به يک يا چند نفر نخواهد بود.

به هر حال، آنچه را نمي توان در آن ترديد کرد اين است که هنگام فراهم شدن زمينه هاي انقلاب، در هر جامعه اي که باشد، افراد فريبکاري که در واقع پاسدار نظامهاي فاسد و فرسوده اند براي نگاهداري وضع موجود، و بهره برداري از زمينه هاي فکري و اجتماعي مردم به نفع اهداف نادرست خود، دست به تزوير و حيله گري مي زنند، و حتّي شعارهاي انقلابي مي دهند، و اين يکي از بزرگترين موانع راه اصلاح و انقلاب راستين است.

اينها دجّالاني هستند که همه پيامبران، امّت خويش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه هاي فريبنده آنها هشدار دادند.

منتها پيش از ظهور مهدي و آن انقلاب عظيم و وسيع و راستين، هر قدر زمينه هاي فکري و رواني و اجتماعي در سطح جهاني آماده تر مي گردد، فعّاليّت اين دجّالان که يکي از بعد از ديگري ظهور مي کنند افزايش مي يابد; تا در پيشرفت زمينه هاي انقلابي وقفه ايجاد نمايند و به هزار حيله و فن براي منحرف ساختن افکار دست زنند.

البتّه هيچ مانعي ندارد که يک دجّال بزرگ در رأس همه آنها باشد. و امّا نشانه هايي که در بعضي از روايات براي او ذکر شده بي شباهت به تعبيرات سمبوليک و اشاره و کنايه نيست; مثلا، از روايتي که مرحوم علاّمه مجلسي در بحار الانوار از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) نقل کرده چنين استفاده مي شود که او داراي صفات زير است:

1ـ او يک چشم بيشتر ندارد که در ميان پيشاني اش همچون ستاره صبح مي درخشد! امّا همين چشم خون آلود است، گويي با خون ترکيب شده!

2ـ او الاغ (مرکب) سفيد تندروي دارد که هر گام او يک ميل است و بسرعت زمين را طي مي کند!

3ـ او دعوي خدائي مي کند و هنگامي که دوستان خود را به گرد خويش مي خواند صداي او را تمام جهانيان مي شنوند!

4ـ او در درياها فرو مي رود و خورشيد با او حرکت مي کند، در پيش روي او کوهي از دود و پشت سرش کوه سفيدي قرار دارد که مردم آن را موادّ غذايي مي بينند.

5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطي و کمبود موادّ غذايي هستند... [5] .

شک نيست که ما مجاز نيستيم به هر مفهومي از مفاهيم مذهبي که در قرآن يا منابع حديث وارد شده شکل سمبولک بدهيم، چه اينکه اين کار همان تفسير به رأي است که در اسلام بشدّت ممنوع شده و عقل و منطق هم آن را مردود مي شمرد، ولي با اين حال جمود بر مفهوم نخستين الفاظ در آنجا که قرائن عقلي يا نقلي در کار است آن هم صحيح نيست و موجب دور افتادن از مقصود و مفهوم اصلي سخن است.

و اتّفاقاً درباره حوادث آخر زمان نيز اين گونه مفاهيم کنائي بي سابقه نيست; از جمله مي خوانيم که «خورشيد از مغرب طلوع مي کند.» [6] .

و اين يکي از پيچيده ترين مسائل مربوط به اين قسمت است که ظاهراً با علم روز سازگار نيست; زيرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغيير مسير گردش کره زمين است; اگر اين موضوع ناگهان صورت گيرد همه آب درياها و تمامي ساختمانها و موجودات سطح کره زمين به خارج پرتاب مي گردد و همه چيز به هم مي ريزد، و اثري از زندگي باقي نخواهد ماند، و اگر تدريجاً صورت گيرد طول شب و روز بقدري زياد مي شود که از يک ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام کائنات در زمين به هم خواهد ريخت!

ولي در ذيل حديث بالا که پيرامون نشانه هاي دجّال است تفسير جالبي براي اين موضوع ديده مي شود که نشان مي دهد اين تعبير جنبه کنايه دارد.

چرا که راوي حديث «نزال بن سبره» از «صعصعة بن صوحان» مي پرسد اين که اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در پايان سخنش پيرامون دجّال و مانند آن فرمود:

«از حوادثي که بعد از آن رخ مي دهد از من نپرسيد...» منظورش چه بود؟

صعصعه در پاسخ مي گويد:

«انّ الّذي يصلّي خلفه عيسي بن مريم هو الثّاني عشر من العترة التّاسع من ولد الحسين بن علي، و هوالشّمس الطّالعة من مغربها؛ [7]  آن کس که حضرت مسيح پشت سر او نماز گزارد دوازدهمين نفر از خاندان پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) و نهمين نفر از فرزندان حسين بن علي(عليه السلام) است، و او است خورشيدي که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد!»

بنابراين تعجّبي ندارد که دجّالي که با صفات بالا مشخص شده نيز جنبه سمبوليک داشته باشد.

حتماً مي پرسيد چگونه مي توان آن را تفسير کرد؟

در پاسخ اين سؤال مي گويم بعيد نيست دجّال با آن صفاتي که گفته شد اشاره به فريبکاران و رهبران مادّي ستمگر در دنياي ماشيني باشد; زيرا:

اولا، آنها يک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگي مادّي است; آنها فقط به يک (بعد) مي نگرند و آن بعد منافع مادّي ملّت خويش است; و به هزار گونه نيرنگ و تزوير و سياستهاي استعماري براي رسيدن به اين هدف متوسّل مي شوند; آنها دجّالاني هستند فريبکار که چشم معنوي و انساني را از دست داده اند.

امّا همين يک چشم مادّي آنها بسيار خيره کننده و پرفروغ است در صنايع به پيروزيهاي درخشاني نائل شده اند، و از اقطار زمين نيز گذشته اند.

ثانياً، مرکبهايي در اختيار دارند که بسيار تند و سريع السّير است و کره زمين را در مدّت کوتاهي دور مي زند با سرعتهايي حتّي مافوق سرعت صوت!

ثالثاً، آنها عملا مدّعي الوهيّتند و مقدّرات مردم جهان را به دست خويش مي دانند و با تمام ضعف و ناتواني که دارند، پياده شدن در کره ماه را دليل تسخير فضا! و مهار کردن پاره اي از نيروهاي طبيعت را نشانه تسخير طبيعت، در حالي که يک زمين لرزه مختصر، يک طوفان کم قدرت، يک سلّول سرطاني، همه کاسه و کوزه هاي آنها را در هم مي شکند; در عين ضعف همچون فرعون دعوي خدايي دارند.

رابعاً، با زير دريائيهاي مجهّز به زير درياها مي روند، وسائل سريع السّيرشان با مسير شمس حرکت مي کند (بلکه گاهي از مسير آن نيز جلو مي افتد). در پيش روي کارخانه هاي عظيمش، کوهي از دود، و به دنبال سرش کوهي از فرآورده هاي صنعتي و موادّ غذايي (که مردم آن را موادّ غذايي سالم فکر مي کنند در حالي که ارزش غذايي چنداني ندارند و غالباً خوراکهاي ناسالمي هستند) مشاهده مي شود.

خامساً، مردم به عللي ـ از قبيل خشکسالي و يا استثمار و استعمار و تبعيضات مختلف و سرمايه گذاريهاي کمرشکن در مورد تسليحات و هزينه طاقتفرساي جنگها، و ويرانيهاي حاصل از آن که همگي معلول زندگي يک بعدي مادّي است ـ گرفتار کمبود مواد غذايي مي شوند و مخصوصاً گروهي از گرسنگي مي ميرند و از ميان مي روند، و دجّال که عامل اصلي اين نابسامانيهاست از اين وضع بهره برداري کرده به عنوان کمک به گرسنگان و محرومان جامعه براي تحکيم پايه هاي استعمار خود کوشش و تلاش مي کند.

در پاره اي از روايات نيز نقل شده که هر موئي از مرکب عجيب دجّال سازِ مخصوص و نواي تازه اي سر مي دهد که انطباق آن بر اينهمه وسايل سرگرم کننده ناسالم دنياي ماشيني يک بعدي که در تمام خانه ها و لانه و شهر و بيابان و ساحل دريايش نفوذ کرده کاملا قابل تصوّر است.

به هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابي يعني سربازان راستين مصلح بزرگ مهدي موعود(عليه السلام) همچون بسياري از مردم ساده لوح و ظاهر بين، فريب دجّال صفتان را نخورند و براي پياده کردن طرح انقلابي خود بر اساس ايمان و حق و عدالت از هيچ فرصتي غفلت نکنند.

البتّه آنچه در بالا گفتيم يک تفسير احتمالي براي دجّال بود که قرائن مختلفي آن را تأييد مي کند. ولي قبول يا عدم قبول اين تفسير به اصل موضوع صدمه نمي زند که مسأله دجّال، با اين صفات جنبه کنايه دارد نه اين که انساني باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزايا!

پي نوشته ها :

[1] دجّال از ماده دجل (بر وزن درد) به معني دروغگويي و حقّه بازي است.

[2] صحيح ترمذي، باب ما جاء في الدّجال، ص 42.

[3] سنن ابي داوود.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 209.

[5] اقتباس از حديث صعصعة بن صوحان (بحار الانوار، ج 52، ص 192.).

[6] بحارالانوار، ج 52، ص 194.

[7] بحارالانوار، ج 52، ص 195.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،دجال،کشتن دجال،فتنه،خاموشی فتنه،آتش فتنه،خاموشب آتش فتنه،دجال کیست؟دجال شناسی،تزویر و حیله گر، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 18 مهر 1394
سرلشکر
دجال کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

یكی از علائم ظهور آن حضرت كه در بعضی روایات از نشانه های حتمی شمرده شده، خروج شخصی به نام دجال است. وی یك طاغوت پر تزویر و حیله گر است كه عده بسیاری را به دنیال خود می كشد.

ما در اینجا به همان روشی كه به معرفی سفیانی پرداختیم، دجال و خصوصیات و ویژگیهایش را مورد بررسی قرار می دهیم. در روایات برای او صفات گوناگون و عجیبی ذكر شده است كه با هم می خوانیم:

 

حتمی بودن خروج او:امیرالمومنین ع از پیامبر اكرم ص نقل می كند كه فرمود:پیش از قیامت ده امر حتمی واقع می شود: خروج سفیانب، دجال، دود، دابه الارض، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، فرو رفتن در مشرق جزیره العرب،

بیرون آمدن آتشی از قعر یمن كه مردم را به محشر برد.

اثبات الهدایه، شیخ حر عاملی، ج7، ص405

 

نام و نسب او: عده ای گویند كه نام دجال صائد بن صید یا ابن صیاد است، و برخی مخالف رای ایشان را گفته اند. در كتابهای لغت، دجال، به معنی كذاب است، و فعل آن را به معنی آب طلا و آب نقره دادن نوشته اند. دجال را در زبانهای فرانسه و انگلیسی، آنتی كریست نامیده اند كه به معنی دشمن و ضد مسیح است.

مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص972


خصوصیات فردی او:حضرت امیر المومنین ع می فرماید:او چشم راست ندارد، و چشم دیگرش در پیشانی اوست، و مانند ستاره صبح می درخشد، چیزی در چشم اوست كه گویی آمیخته به خون است. وی در یك قحطی سختی می آید، و بر الاغ سفیدی سوار است...

همان ماخذ، ص965


و در صحیح مسلم در كلام رسول خدا ص دجال چنین توصیف شده است: او مردی چاق، سرخ رو، با موی سر مجعد، و اعور است، چشمش همچون دانه انگوری است كه بر روی آب قرار گرفته باشد.

صحیح بخاری، ج9، باب 1094، ح1947


عقیده او: امیر المومنین می فرماید: او با صدای بلندی فریاد می زند كه بین مشرق و مغرب، صدایش را جن و انس و شیاطین می شنوند (به فرض صحت روایت، ممكن است این عمل به وسیله رادیو و تلویزیون صورت بگیرد) و می گوید: ای دوستان من! به سوی من آیید. من هستم كسی كه آفریده است، پس استوار ساخته و مقرر كرده و هدایت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم.

مهدی موعود، ترجه و نگارش علی دوانی، ص 965


مكان خروج:امیر المومنین می فرماید:او از شهری كه آن را اصفهان می گویند و قریه ای كه معروف به یهودیه است بیرون می آید.

همان ماخذ

مرگ او: رسول خدا ص می فرماید: دجا در امت من بیرون می شود در چهل روز، پس خداوند عیسی بن مریم را مامور می كند و او را طلب می كند و از بین می برد.

صحیح مسلم، با شرح نووی، ج18، ص65


و امیرالمومنین (ع) ضمن یك خطبه طولانی فرمود: مهدی (ع) با یارانش از مكه به بیت المقدس می آیند، و در آن مكان بین آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع می شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شكست می خورند، به طوری كه از اول تا آخر آنها به هلاكت می رسند و دنیا آباد می شود و حضرت مهدی عج عدالت و قسط را در جهان به پا می دارد، و طبق روایتی آن حضرت دجال را در كناسه كوفه دار می زند.

اثبات الهدایه، شیخ حر عاملی، ج7، ص336


بعضی از علما چون شیخ صدوق رحمه الله علیه با استناد به پاره ای از روایات از جمله روایت امیر المومنین ع معتقدند كه غرض و هدف الهی، بر این تعلق گرفته است كه دجال زنده باشد و كسی نتواند او را بكشد تا دجال آینده باشد.

كمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص529


محدث قمی ره گوید: در روایت ابوامامه است كه رسول خدا ص فرمودند: هر مومنی كه دجال را ببیند آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر قائم عج جنگ واقع شود، بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت ع یا به دست عیسی بن مریم ع كشته شود.

منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج2، ص 336


البته عقیده شیعه بر این است كه امام مهدی عج است كه دجال را می كشد، نه عیسی.

با توجه به خصوصیاتی كه ذكر شد و در بعضی موارد با هم اختلاف دارند، بعضی معتقدند:همان گونه كه از ریشه لغت دجال از یك سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجال منحصر به فرد معینی نیست، بلكه عنوانی است كلی برای افراد پر تزویر و حیله گر كه برای كشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می كنند، چنانكه پیامبر ص فرموده است:هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نیز شما را بر حذر می دارم.

صحیح ترمذی، باب ما جاء فی الدجال، ص 42

ممكن است این نظر درست باشد، چون اگر از مفاهیم رمزی و كفایی روایات مورد بحث صرف نظر كنیم، بیشتر آنها از نظر ضوابط سندی، اخبار واحدی می باشند كه چندان معتبر نیست.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،دجال،کشتن دجال،فتنه،خاموشی فتنه،آتش فتنه،خاموشب آتش فتنه،دجال کیست؟دجال شناسی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 16 مهر 1394
کشتن دجال، خاموشي آتش فتنه

کشتن دجال، خاموشي آتش فتنه

حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله:

«اِنَّهُ لَمْ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِي الاَْرْضِ مُنْذُ ذَرَأَ اللهُ ذُرِّيَةَ ادَمَ أعْظَمْ مِنْ فِتْنَةِ الدَّجالِ.»[1] .

«از آن روزي که خداوندگار ذرّيه آدم را آفريده، فتنه اي بزرگتر از فتنه دجّال پيش نيامده است.»

از زمان زندگاني مقدّس رسول الله صلي الله عليه و آله، آن حضرت و پس از آن، ائمه هُدي عليهم السلام يکي پس از ديگري مردم را از وقوع فتنه اي بزرگ که دجّالش نامند مي ترساندند، و از افتادن در اين گرداب ترس آفرين بر حذر مي داشتند.

امّا اين دجّال کيست و چيست؟ و وقوع اين فتنه در چه زماني است؟ و شگردهاي او در اجراي طرح اين فتنه چگونه است؟ سؤالاتي است که در ميان گلشن روايات پرچمداران هدايت عليهم السلام مي توان نشاني از آن جويا شد، و جاي تفصيل آن در فرا خور اين نوشته مختصر نيست.

آن چه در دايره انديشه اهميت آن بيشتر جلوه مي کند، آن است که اين موجودخطرناک و فتنه بي باک، سعي بليغ و تلاش بي دريغ خودرا در رواج بازار فحشاء، گناه، ظلم و جور مبذول مي دارد، و در طوفاني کردن درياي فتنه، شرّ و آشوب همّت مي گمارد، و آن قدر اين ماده سمّي، خطرناک و اثرش گسترده و وسيع است که سطح درياي بشريت را آلوده ومسموم مي نمايد و هوا و فضاي جامعه را به بوي گندش متعفّن و بد بو مي گرداند و سبزه زار دين را به گورستاني خشک در زمستاني بسيار مرگبار مبدّل مي سازد.

و اگر چه گفته اند با يک گل بهار نمي شود، اما اين قاعده را مستثنائي است که چشم بشر را خيره مي سازد. آري فقط گل نرجس است که با آمدنش بهاران مي شود، و زمين خشکيده و مرده در سرماي فساد و معصيت، دوباره زنده مي گردد، و بلبل هاي نغمه خوان دين دوباره در چمنزار و گل ها و بوستان و باغستان هاي دين به پرواز در مي آيند و از نغمه هاي توحيد و رسالت و ولايت، فضاي گيتي را پر مي سازند.

مدعي گويد که با يک گل نمي گردد بهار من گلي دارم که عالم را گلستان مي کند

آري از ويژگي هاي وارث ذوالفقار آن است که با شمشير آتشبار حيدر کرّار شربت ناگوار مرگ را به کام آن افعي خوش خط و خال يعني دجال مي چشاند، و زمين را از لوث جور و ظلم و عصيان پاک مي سازد، و اين است تفسير آيه شريفه:

(اعْلَمُوا اَنَّ اللهَ يُحْيِي الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)[2] .

«بدانيد که خداوند متعال زمين را بعد از مردنش دوباره زنده مي نمايد.»

البطؤ للأفلاک في المسير 

بأمر ربّ الملک القدير

پي نوشته ها :

[1] منتخب الاثر ص 462.

[2]  سوره حديد: 17.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،دجال،کشتن دجال،فتنه،خاموشی فتنه،آتش فتنه،خاموشب آتش فتنه، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1394
اهتمام به دعای فرج

http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_13130836821427869019.5943.jpg

اهتمام به دعا برای تعجیل فرج اظهار محبت به امام زمان(ع) است

اهتمام به دعا برای تعجیل فرج امام، اظهار محبت نسبت به آن حضرت است و سبب می شود که آن حضرت نیز نسبت به دعا کننده دوستی بیشتری پیدا کند. بلکه موجب محبت پدران بزرگوارشان هم می شود.

"مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه، نوشته آیت‏اللّه‏ سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى(1348 ـ 1301ق) است که به قصد اداء حق حضرت بقیة‏اللّه که حقش بر گردن ما افزون‏تر از همه مردم است، احسانش بیشتر و بهتر از همه شامل حال خلق مى‏شود و نعمت ها و منت ها بر ما دارد، به رشته تحریر درآمده است.
اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مى‏نویسد:
"چون ما نمى‏توانیم حقوق آن حضرت را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، به جا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، مى‏باشد."


اظهار محبت قلبی
بدان که محبت گرچه امری پوشیده و مخفی است و فعلی باطنی و قلبی ولی آثار و دلایل آشکار و شاخه های بسیار دارد. محبت به سان درخت پربرگ و باری است که بر شاخه هایش گل های رنگارنگ نشسته بعضی از آثار آن در زبان و بعضی در اعضا و جوارح انسان آشکار می گردد و همانطور که نمی توان درخت را از بروز دادن گل هایش منع کرد نشاید که صاحب محبت را از اظهار آثار آن جلو گرفت.
و از نشانه های محبت در زبان یاد کردن محبوب است همیشه و همه جا و شاهد بر این مدعا فرموده خدای تعالی در حدیث قدسی به موسی بن عمران است که یاد من به هر حال و وضعی خوب است.
می گویم: حال اهل توجه همین گونه است. خداوند در قران مجید فرموده: همانا در خلقت آسمان ها و زمین و آمد و رفت پیاپی شب و روز نشانه هایی برای خردمندان است آنان که خدای را هنگام ایستادن و نشستن و خفتنشان یاد می کنند.
می گویم: این از آثار نهایت شوق آنان نسبت به محبوبشان می باشد و نیز از نشانه های زبانی محبت یادآوری خوبی ها و زیبایی های محبوب است از همین روی روایات متعددی در فضیلت شعر گفتن در مدح ائمه اطهار وارد شده که ما در اینجا به یک حدیث اکتفا می کنیم.
در بحار و وسائل از امام هشتم حضرت رضا(ع) رسیده که فرمود: هیچ مومنی در مدح ما شعری نگوید مگر اینکه خداوند متعال برای او در بهشت شهری بنا کند که هفت بار از دنیا وسیع تر باشد در آن شهر هر فرشته مقرب و هر پیامبر مرسلی به دیدار او روند.
و دیگر از نشانه های محبت در زبان دعا کردن و خواستن تمام خوبی ها برای محبوب می باشد و این معنی کاملا برای خردمندان روشن است و جز افراد نادان کسی آن را انکار نمی کند.
دلیل بر خوبی اظهار محبت به زبان بلکه قرار دادن آن از ارکان شکر اینکه: دومین پایه ایمان می باشد در صورتی که حقیقت ایمان همان اعتقاد و باور است که در دل و باطن انسان قرار دارد چنانکه در قران مجید آمده: مگر کسی که مورد اکراه واقع شود و حال آنکه دلش به ایمان مطمئن باشد. و نیز آمده: اعراب بادیه نشین گفتند ایمان آورده ایم بگو ایمان نیاورده اید ولی بگویید اسلام آورده ایم که هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است.
بنابراین ایمان در حقیقت جز محبت خدا و رسول و ولی او نیست با وجود این لازم است آنچه در دل معتقدیم به زبان آوریم و گرنه آثار ایمان به آن مترتب نخواهد شد.
نتیجه اینکه دعا کردن برای فرج مولا صاحب الزمان(عج) نشانگر حقیقت ایمان است. همانطور که شعر گفتن در مدح ائمه اطهار(ع) اظهار محبت و علامت ایمان است.
و نیز از دلایل فضیلت اظهار محبت به زبان روایاتی است که در آداب معاشرت با برادران دینی وارد شده در حدیث صحیحی در کتاب کافی از امام صادق(ع) آمده که به هشام بن سالم فرمود: اگر کسی را دوست داشتی او را از این امر مطلع ساز که دوستی بین شما را محکم تر می گرداند.
می گویم: منظور از آگاه ساختن برادر دینی از محبت هر کاری که دلالت بر آن دارد می باشد نه با زبان تنها. شاد بر این معنی آن است که ابراهیم(ع) اجابت دعای خویش را علامت خلیل گرفتنش از سوی خداوند قرار داده بنابراین اهتمام ورزیدن به دعا برای تعجیل فرج امام اظهار محبت نسبت به آن جناب است و سبب می شود که آن حضرت نیز نسبت به دعا کننده دوستی بیشتری پیدا کند بلکه موجب محبت پدران بزرگوارشان هم می شود چون دعا کردن بر امام عصر ابراز دوستی نسبت به تمام این خاندان است لذا مایه جلب عنایت و محبت آنان می شود اگر جز این اثر نیک بر دعا کردن نبود همین مکرمت بزرگ بس بود.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،دعا فرج, تعجيل فرج, امام زمان،اهتمام به دعای فرج،اظهار محبت به امام زمان،محبت به امام زمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
سفارش‌هاي حضرت مهدي موعود عجل ‌الله ‌تعالي‌ فرجه ‌الشّريف

http://alamdaar.loxblog.com/upload/alamdaar/image/ef8ad7021dc012361dcead1b17d75716_XL.jpg

سفارش‌هاي حضرت مهدي موعود عجل ‌الله ‌تعالي‌ فرجه ‌الشّريف

 *  حضرت وليّ عصر امام زمان عليه السلام فرمودند: و امّا در رخدادهايي كه پيش مي‌آيد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد كه آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنانم. معجم احاديث المهدي‌ عليه السلام /4/294


 *  حضرت حجه بن الحسن عليه السلام فرمودند: درهاي سؤال از چيزهايي را كه براي شما مفيد نيست ببنديد و خود را مورد دانستن چيزهاي غير لازم به زحمت نيندازيد و در مورد تعجيل فرج، زياد دعا كنيد، زيرا موجب فرج شما خواهد شد. بحارالانوار/53/181


 *  امام عصر عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشّريف فرمودند:كسي كه از اموال ما چيزي بخورد همانند اين است كه آتش را مي‌خورد و به زودي به جهنّم واصل خواهد شد(ضرورت پرداخت خمس). بحارالانوار/53/183


 *  امام زمان عليه السلام در پاسخ شخصي كه از نماز در وقت طلوع و غروب آفتاب سؤال كرده بود فرمود: با هيچ چيز مثل نماز، بيني شيطان به خاك ماليده نمي‌شود،پس نماز را به پا دار و بيني شيطان را به خاك بمال. بحارالانوار/53/182



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،سفارش‌ هاي حضرت مهدي, موعود, امام زمان, حجه بن الحسن, تعجيل فرج ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
اعتقاد به مهدویت، راه نجات انسان‌هاست

http://bayanbox.ir/view/5151948032009489846/132252108592551726115581538816513932163.jpg

اعتقاد به مهدویت، راه نجات انسان‌هاست

  شیخ صالح، از اندیشمندان کشور نیجریه در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار آینده روشن در مدینه گفت: مهدویت راه نجات انسان‌هاست و اعتقاد به آن نیاز امروز بشریت است.

 

شیخ صالح، اندیشمند کشور نیجریه که امام جماعت یکی از مساجد مهم این کشور را به عهده دارد، در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار آینده روشن در مدینه منوره گفت: با تمام وجود به حدیثی از پیامبر که فرموده است «لا تذهب الدنیا حتی یملک رجل من اهل بیتی (ع) یواطئ اسمه اسمی، یملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما» اعتقاد داریم و همه منتظر ظهور آن حضرت هستیم.

وی به اعتقاد راسخ اغلب مردم شیعه و اهل‌سنت نیجریه به حضرت ولی عصر (عج) اشاره کرد و گفت: قریب به اتفاق مسلمانان نیجریه اعم از سنی و شیعه، به حقیقت امام موعود معتقدند و در این بین عده اندکی که وابستگی فکری به غرب دارند، حقیقت مهدویت را انکار می‌کنند.

این اندیشمند نیجریه‌ای خاطرنشان کرد: افتخار ما محبت به رسول‌الله و اهل بیت آن حضرت است و حضور ما در مدینه منوره تاکید بر همین موضوع است.

وی درخصوص وظایف مسلمانان در وضعیت فعلی جهانی گفت: اینک که در مقابل دشمنان بزرگی همچون آمریکا و صهیونیزم هستیم باید همه مسلمانان با اتحاد مقابل دشمنان بایستند.

شیخ صالح به جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام اشاره کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران نمونه بارز «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» است و توانسته با ایجاد همبستگی میان مسلمانان جهان، در مقابل کفار بایستد.

گفتنی است نیجریه پرجمعیت‌ترین کشور آفریقایی است که ۱۴۸ میلیون نفر جمعیت دارد و نزدیک به ۵۰ درصد آنان مسلمان هستند.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،اعتقاد به مهدویت،راه نجات انسان ها،اعتقاد به راه نجات،راه نجات،مهدویت راه نجات، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 12 مهر 1394
مهارت هاي زندگي در عصر غيبت

http://www.mouoode.ir/wp-content/uploads/2013/09/6d52139369d16d4c9c3fbb500b750800-650x280.jpg

مهارت هاي زندگي در عصر غيبت

اشاره

زندگي در عصر غيبت هم براي خودش ادب و رسمي دارد که اگر آن را نشناسي و اصول اوليه‏اش را نداني يک وقت به خودت مي‏آيي و مي‏بيني زندگي‏ات هيچ و پوچ است نه به جايي وصلي و نه توشه‏اي برداشته‏اي.

پس، آماده شو تا ادبِ زيستن در دوران غيبت را بياموزي، و مهارتهاي زندگي در آن را تجربه کني.

آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران کني.

 

مهارت در شناخت دين

خدا رحمت کند حافظ را، قرنها پيش گفت:

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

اگر آن روز هفتاد و دو ملت بودند که افسانه مي‏سرودند، امروز هفتاد و دو هزار ملت و مذهب و مکتب‏اند که هر يک ادعاي حق بودن دارند و تو را به سوي خود مي‏خوانند و تو متحير مي‏ماني که اين همه حق از کجا آمده و نمي‏فهمي کدام‏يک راست مي‏گويند و کدام دروغ، مگر آن که تلاش کني تا به ميزاني دست يابي که حجت تو باشد و تو را به تلقي صحيحي از دين برساند تا خطوط اصلي و فرعي را بشناسي، خط و ربطها را تشخيص دهي، تفاوت بدعت و سنت را درک نمايي، مراقب تحريفها باشي، از کج‏فهمي بپرهيزي، اهل تفسير به راي نباشي، در برداشتهاي سنتي اسير نشوي و قرائتهاي نو فريبت ندهد.

بايد آگاهي کسب کني و آگاهانه حرکت کني.

بايد مجهز به تفکر و تعقل و تدبر شوي،

بايد دامان دين‏شناسان آگاه را رها نکني،

و بايد تقوا پيشه کني که هر که متقي باشد خداوند به او فرقان را عطا مي‏کند.

 

 مهارت در آراستگي به عدالت

کسي که در وجود خود و در دنياي کوچک درونش نتواند عدالت را به پا کند نمي‏تواند در دنياي بزرگ بيروني‏اش شعار عدالت‏خواهي بدهد.

اگر توانستي قوا و نيروهاي خود را در حد تعادل نگه داري، اگر ميان شادي و غم، خنده و گريه، عشق و نفرت، محبت و کينه، دوستي و دشمني حد وسط را شناختي، اگر زياده‏روي و کم‏روي نکردي، اگر به موقع حرف زدي و به موقع خاموش ماندي، اگر هم اهل عبادت بودي و هم مرد کارزار، اگر زيبايي دنيا و عزت آخرت را يک‏جا خواستي، اگر توانستي علم و عرفان را با هم جمع کني، اگر مرزها را شناختي، اگر نقش اجتماعي‏ات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خويش و همسايه، دوست و رفيق، رئيس و ارباب رجوع، خوب ايفا کردي، اگر به خودت، به ديگران و به خدا ظلم نکردي، اگر حق را پايمال نکردي و حق خودت، حق ديگران و حق خدا را ادا کردي، آن وقت تو به عدالت رسيده‏اي و کسي که به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را براي جهاني شدن عدل و ظهور منجي عالم هموار کرده است.

 

 مهارت در دشمن‏شناسي

ساده‏انگاري است که فکر کني اگر آهسته بروي و آهسته بيايي کسي به تو کاري ندارد. دهها چشم يکسره تو را مي‏پايند تا از يک لحظه غفلتت استفاده کنند و اگر بي‏خيال آنها شوي آنچنان تو را فريب مي‏دهند که نفهمي چه بر سرت آمده است.

حواست باشد، در عصر غيبت، دشمنان داخلي و خارجي هزار جور کلک و حقه سوار مي‏کنند تا سرمايه‏هاي مادي و معنوي تو را بگيرند و اگر در تدبير از آنها کم بياوري و يا در مقابلشان کوتاه بيايي، همه چيزت را باخته‏اي.

بايد دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد - که مي‏شود - در برابر توطئه‏هايش ايستاد و مقاومت کرد.

دشمن، گاهي جسورانه پيش مي‏آيد، گاهي با احتياط، گاهي رودررو مي‏ايستد، گاهي پشت سر، گاهي لباس سياست تن مي‏کند، گاه فرهنگ و ادب و هنر. گاهي با شمشير مي‏جنگد، گاهي با قلم. دشمن فيلم مي‏سازد، کتاب مي‏نويسد، دلسوزي مي‏کند، همدردي مي‏نمايد و تا دلت بخواهد ادعا دارد براي همه چيز. دشمن گاهي در دل و درون تو خانه مي‏کند و مي‏شود نفس اماره، گاهي از تو فرسنگها فاصله دارد و مي‏شود شيطان بزرگ. به هر حال بايد او را شناخت و با همه توان با او مبارزه کرد.

 

 مهارت در صبر و پايداري

يا به درستي راهي که انتخاب کرده‏اي يقين داري يا نداري؟ اگر يقين داري، ترديد و دودلي چرا؟ چرا شک مي‏کني در رفتن؟ و چرا سرزنشهاي ديگران تو را سست مي‏کند؟ هميشه عده‏اي هستند که از تو ايراد مي‏گيرند، انتقاد مي‏کنند، سرزنشت مي‏کنند ولي قرار نيست ايرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسير حقي که مي‏روي باز دارد که اگر اينطور باشد تو هرگز به مقصدي که خودت انتخاب کرده‏اي، به هدفي که براي رسيدن به آن مي‏خواهي تلاش کني، نمي‏تواني برسي.به خودت اعتماد کن و از آنچه که به تو مي‏گويند هراسي نداشته باش. نمي‏گويم بي‏توجه باش لابلاي اين انتقادها و سرزنشها گاهي حرفهاي حسابي هم مي‏شود پيدا کرد، حتي خداوند هم مي‏فرمايد:»همه حرفها را بشنويد و از بهترين آنها نمپيروي کنيد«.اما يادت باشد اگر امروز، در عصر غيبت، از سرزنش ديگران بترسي و با هر حرفي جهت حرکتت را عوض کني، فردا، در عصر ظهور، حجتي براي ارائه به امام خود نداري، که او حاضر و ناظر بر عمل و نيت توست. پس صبور و پايدار بمان!

 

دلا در عاشقي ثابت‏قدم باش 

که در اين ره نباشد کار بي‏اجر



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،مهارت های زندگی در عصر غیبت،عصر غیبت،مهارت،مهارت های زندگی،زندگی،غیبت،،زندگی در عصر غیبت، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 11 مهر 1394
چرایی اجرای عدالت در آخرالزمان

 http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/188/562729/ali.jpg

چرایی اجرای عدالت در آخرالزمان

 

  شاید ذهنتان با این سؤال درگیر شده باشد که چرا حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ و آخرالزمان اجرا می شود؟ آیا این امر به طور اتفاقی است یا دلیلی برای وجود آن در این عصر وجود دارد؟ به عبارتی چرا عدالتی که قرار است توسط امام مهدی (عج) در تمام جهان جاری و ساری شود، در عصر انبیای گذشته رخ نداده است؟

در پاسخ به این سؤال باید چند نکته را در نظر بگیریم. برای رسیدن آدمی به تکامل و در نتیجه ایجاد اجتماعی کامل و نیز برقراری دولت و حکومت عدل در جامعه، به دو عامل اساسی نیازمندیم:

عامل خارجی؛ یعنی هر فردی از افراد جامعه، معنای عدل و کمالی را که هدف خلقت است، بداند و بکوشد تا راهی را برای رسیدن به آن بیابد. از آنجا که فهم بشر قاصر از درک این امور است؛ از این رو بشر در طول تاریخ برای هدایت و رسیدن به اهداف خود محتاج وجود انبیا بوده است.
 
عامل داخلی؛ یعنی همان شعور بشر به این مسئولیت و هدف بزرگ؛ از این رو برای رسیدن به هدف، تحقق این عامل داخلی در وجود انسان لازم است. این شعور به مسئولیت نیز با در نظر گرفتن چند عامل تحقق می یابد:

الف. عقل، اهمیت اطاعت خداوند و خضوع و خشوع نسبت به او را درک کند.

ب. بداند که اطاعت خدا، ضامن حقیقی برای سعادت خود و جامعه و ایجاد عدل مطلق در جامعه خواهد بود.

ج. حقیقت عدل و قسط و آثار و برکات آن را بداند.
 
عامل داخلی یا همان شعور انسان به این مسئولیت و هدف بزرگ از چند طریق قابل اجراست:

۱. این ایمان و اخلاص در افراد جامعه به صورت معجزه تحقق یابد که این احتمال با قانون معجزات منافات دارد؛ زیرا معجزه طریق انحصاری است، در حالی که برای رسیدن به نتیجه و هدف راه های دیگری غیر از طریق معجزه وجود دارد. همچنین با مختار بودن انسان ـ که کمال او در گرو آن است ـ منافات دارد. 

۲. بشر بدون جبر و با تجربه و ارشاد، به سطحی عالی از فهم و شعور برسد تا بتواند آن هدف عالی را با رهبری الهی پیاده کند. 

با در نظر گرفتن حالات و خصوصیات بشر در می یابیم که انسان هنوز به آن سطح عالی از فهم و شعور برای رسیدن به این هدف کامل

بشر تکامل نیافته حاکم عادل را نمی پسندد و دوست دارد که او برکنار شود. حضرت علی علیه السلام در سخنی فرموده است: «این مردم از من ملول شده اند و من هم از آن ها ملول هستم»، سپس در حق آن ها نفرین کرده و فرموده است: خدایا مرا از این ها بگیر». حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود و آن، وقتی است که بشر خواستار آن باشد

نرسیده است؛ زیرا بشر از ابتدای خلقت، دو شرط اساسی از شرایط تطبیق عدل کامل را نداشته است:

الف. شناخت عدل به صورت کامل.

ب. آمادگی برای فداکاری در راه تطبیق و پیاده کردن عدالت بعد از شناخت آن.
 
حال اگر آدمی شرط اول را داشته باشد، اما هنوز آمادگی کامل برای شرط دوم را پیدا نکرده است. از این رو حتی در عصر صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله که آن را بهترین عصر می دانند، آن حضرت نیز مشکلاتی با صحابه در زمینه فداکاری آنان در راه اسلام داشته است.
 
خداوند متعال در اعتراض به جماعتی از صحابه فرموده است : « یا ایُّهَا الَّذِینَ امَنُوا ما لَکُمْ اذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثّاقَلْتُمْ الَی الارْضِ ارَضِیتُمْ بِالحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاخِرَةِ فَما مَتاعُ الحَیاةِ الدُّنْیا فِی الاخِرَةِ الّا قَلِیلٌ»؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا هنگامی که به شما گفته می شود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید، بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر اخرت، جز اندکی نیست».(۱)

با توجه به آنچه گفته شد، بنابراین بشر تاکنون به شروط اساسی برای تشکیل حکومت جهانی دست نیافته و زمینه را برای ظهور فراهم نساخته است.
 
اما بالاخره روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا و بینا بر او حکومت کند و قابلیت پیدا کردن بشر برای چنین حکومتی، عبارت است از تکامل او. بشر تکامل نیافته شایستگی و لیاقت حکومت عدل را ندارد و آن را نمی پذیرد و اگر با جبر و زور بر او تحمیل شود، نقض غرض خواهد بود. جبر و زور ظلم است و ظلم نردبان عدل نخواهد بود. عدلی که به وسیله ظلم برقرار شود، عدل نیست؛ هر چند نام عدل بر آن بگذارند. بشر تکامل نیافته حاکم عادل را نمی پسندد و دوست دارد که او برکنار شود. 

حضرت علی علیه السلام در سخنی فرموده است: « این مردم از من ملول شده اند و من هم از آن ها ملول هستم»، سپس در حق آن ها نفرین کرده و فرموده است: « خدایا مرا از این ها بگیر». حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود و آن، وقتی است که بشر خواستار آن باشد. بشر وقتی خواستار حکومت عدل می شود که خوی حیوانی تحت فرمان خوی انسانی او قرار گیرد».(۲) 

روایات نیز جهتی دیگری از این عدم برقراری عدالت در زمان های گذشته را بیان کرده اند. امام

بالاخره روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا و بینا بر او حکومت کند و قابلیت پیدا کردن بشر برای چنین حکومتی، عبارت است از تکامل او

باقر علیه السلام فرموده است: « دولت و حکومت ما، آخرین دولت ها و حکومت هاست. حکومت برای هیچ اهل بیتی باقی نمی ماند، مگر اینکه قبل از ما به حکومت رسیده و آن را به نهایت رسانده است، به جهت آنکه هر گاه سیره ما را در حکومت مشاهده کردند، نگویند: اگر ما نیز مالک و عهده دار حکومت بودیم، این چنین حکومت می کردیم. هم چنانکه خداوند متعال می فرماید: " وعاقبت برای پرهیزگاران است"» .(۳) (۴) 

ضرورت اجرای عدالت شبه اخروی در این دنیا
شبهه دیگری که در این زمینه وجود دارد، اینکه چه ضرورتی برای تشکیل این عدالت در سطح گسترده در این دنیاست، اگر در عالم آخرت این عدالت در سطح گسترده پیاده شود ـ که حتماً هم چنین خواهد بود ـ غرض و هدف خلقت تأمین خواهد شد؟ 

در پاسخ این شبهه و اشکال باید به چند نکته توجه داشت:

۱. از آنجا که هدف از خلقت، عبادت و رسیدن به یقین و لقای خداوند معرفی شده است؛ از این رو باید این حکومت در روی زمین و قبل از انقضای دنیا پیاده شود تا هدف غایی خلقت در برهه ای از زمان پیاده شود. 

۲. بشر مخلوق در این دنیا به این نوع حکومت گرایش فطری دارد؛ از این رو باید برای او در این عالم با مقدماتش فراهم گردد. 

۳. از آنجا که قسر(۵) دائم و اکثری محال است؛ از این رو انسان در این عالم طبیعت باید روزی را به خود ببیند که ظلم و تعدی از بین رفته و عدالت و انسانیت جای آن را در سطح گسترده گرفته است. 

۴. تکامل انسان در این دنیا برای او ارزشمند است، نه در عالمی دیگر و از آنجا که انسان طبیعتاً و فطرتاً کمال خواه و کمال جوست، باید زمینه لازم برای سیر کمالی او در سطح گسترده در این عالم فراهم گردد که در عصر ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این خواسته عملی خواهد شد.(۶)

پی نوشت:
۱. توبه: ۳۸.
۲. صدر، سید رضا، راه مهدی علیه السلام، ص ۵۴
۳. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۲.
۴. ر.ک: رضوانی، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۳.
۵. قسر: کسی را به ستم به کاری واداشتن، جبراً وادار کردن کسی به کاری؛ فرهنگ معین، ص ۱۱۲۴.
۶. ر.ک: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۴.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , عدالت , چرایی اجرای عدالت , اجرای عدالت , آخرالزمان , آخرالزمان و عدالت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394
عید غدیر خم مبارک

http://s3.picofile.com/file/7729723224/aksgif_ir_eidghadir_%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D9%85_568.gif

http://s1.picofile.com/file/7979571826/aksgif_ir_eidghadir_%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D9%85_681.gif



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،عید ،عید غدیر،غدیر،عید غدیر خم،غدیر خم،غدیر خم،عید غدیر خم مبارک، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
عید غدیر خم

http://asrupload.ir/img/images2/ghadir3.jpg

در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی ازاین روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هیجدهم ذیحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان می داند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.

معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.

غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهم ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای وخداوند تو را از مردم حفظ می فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است.

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق اند و حجت،ده ها و ده ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.

اگر می شد...

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه ای ازاین واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود...».

عید غدیر در احادیث

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».

برترین عید امت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».

عید پر برکت

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند. بخشش های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».

روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله

عید همگان

حضرت امام خمینی رحمه الله ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».

ارزش مولا علی علیه السلام

حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و می فرمود: «مسئله غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه [دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».

الگوی حکومت اسلامی

همه حکومت ها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت امام خمینی رحمه الله بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معیّن کرد. ایشان در این باره می فرمود: «روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام، نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهات مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر علیه السلام نمی تواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشداز حکومت ها، تا آخر تعیین فرمودند».

حکومت یا مقام معنوی

گروهی، خام اندیشانه می پندارند که مسئله غدیر، مربوط به مسائل معنوی امام علی علیه السلام است و ربطی به خلافت و حکومت ایشان بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ندارد؛ ولی حضرت امام رحمه الله با ردّ این مدّعا می فرمود: «نصب حضرت امیر به خلافت، این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «اینکه در روایات ما... غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ای است. حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که: به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست، آنکه هست، اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر علیه السلام و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد، انجام بدهند؛ لکن فرصت نیافتند».

ولایت کلی

حضرت امام خمینی رحمه الله بر روی مقام ولایت کلّیِ امامان معصوم علیهم السلام خیلی تأکید می کرد. ایشان در سخنان خود، این ولایت را غیر از مسئله خلافت و حکومت می دانست که در عید غدیر خم مطرح شد. به نظر مرحوم امام، این ولایت کلی، همان امامت و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن معتقد نباشد، تمام اعمال نیک خود را باطل کرده است. ایشان در این مورد می فرمود: «آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر... مطرح بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی... [و] امامت است... . اگر کسی... آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد، باطل است؛ این غیر [از] حکومت... [و] از اصول مذهب است».

انحراف بعد از غدیر

پس از واقعه مهم غدیر خم و برگزیدن امام علی علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عده ای به فاصله اندکی، این مسئله را نپذیرفتند و علی علیه السلام را از خلافت کنار گذاشتند. این کنار گذاشتن معصوم و برگزیدن غیر او، اندک اندک خطی انحرافی پدید آورد؛ به طوری که بعدها معاویه ها و یزیدها خلافت و حکومت را به دست گرفتند و آن را به سلطنت تبدیل کردند. مرحوم امام خمینی، این انحراف ها را سرچشمه گرفتاری های کنونی دنیای اسلام می داند و می فرماید: «انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم ـ همه نه ـ بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم می بینیم، در همه جا این مسائل هست... ».

درست زنده نگه داشتن غدیر

شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم می فرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».

غدیر در کلام مقام معظم رهبری

عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.

در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.

در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.

کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.

کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.

کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.

عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.

[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،عید ،عید غدیر،غدیر،عید غدیر خم،غدیر خم،غدیر خم،عید غدیر خم مبارک، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
ويژگي هاي عصر ظهور (مدينه فاضله اسلامي)

http://s6.picofile.com/file/8198577192/1373024659_.jpg

ويژگي هاي عصر ظهور (مدينه فاضله اسلامي)

مدينه فاضله اسلامي - که در عصر ظهور به دست مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم بنا مي شود - ويژگي ها و خصايصي دارد که آن را از ساير مدينه هاي بيان شده، ممتاز و جدا مي سازد; که در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي شود:

 

» حاکم در عصر ظهور

» حکومت در عصر ظهور

» عدل در عصر ظهور

» علم در عصر ظهور

» ارتباطات در عصر ظهور

» رفاه و آسايش در عصر ظهور

» سفر به فضا در عصر ظهور

 

حاکم در عصر ظهور

پيشرفت ها در عصر ظهور، معلول عواملي است که يکي از آنها وجود رهبري معصوم، پاک و منزه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساسات حيواني، خشم، غضب بي جا، شهوت، کبر و غرور و خودخواهي) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت ها، جمعيت ها و نژادها، با چشم مهرباني و برابري نگاه مي کند و فرقي بين اقوام و قبايل قائل نيست. بين سياه و سفيد، آسيايي و آمريکايي و اروپايي و آفريقايي فرقي نمي گذارد و به همه با ديد يکسان مي نگرد; در حالي که رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالي ترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يک جامعه در جامعه قوي تر و کوشش براي يک ملت است. آنها مي خواهند ملتي را فداي ملت ديگر کنند و ذخاير طبيعي ملت ضعيف را به نفع ملت خود تصاحب نمايند.

اما رهبران الهي چون وابسته به جمعيت خاصي نبوده و خود را وابسته به خدايي مي دانند که خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومي، آزادي گسترده و تشکيل يک سازمان عالي الهي است که در سايه آن، بشر مانند افراد يک خانواده زندگي کنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند.

آري سرانجام اداره امور جهان، در کف با کفايت صالح ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکم معصوم الهي، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشاني، ناامني هاي گوناگون و بي عدالتي ها آزاد خواهد شد. اينک که عالم به سوي يک آينده درخشان، تکامل روحاني و عقلاني، نظام مستحکم ديني و الهي، عصر صلح و صفا و برادري و همکاري، پيش مي رود. ما نيز به اميد آن عصر نوراني، با نشاط فراوان و دلي زنده پا برجا ايستاده و انجام وظيفه مي کنيم و تنها آرزوي ما، زندگي در پناه حکومت آن راد مرد عالم بشريت حضرت مهدي (عج) است.

 

حکومت در عصر ظهور

حکومتي که در مدينه فاضله اسلامي و در عصر حاکميت امام مهدي (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومت هاي موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانين و نظامات جاري در آن، هيچ شباهتي با حکومت هاي موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهي و بر مبناي ايمان به خداي يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد کردن جماعت ها و ملت ها، برداشتن ديوارهاي امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار کردن توحيد کلمه، ايجاد همکاري و ارتباط بين مردم است. حاکم آن نيز امام معصوم، احيا کننده شريعت نبوي و مجري قوانين اسلامي و دستورات الهي است. اسلام مي خواهد تمام اختلافات و جدايي ها را که به نام هاي گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدي، از ميان بردارد. تمامي اختلافات نژادي، طبقاتي، ملي، وطني، جغرافيايي، مسلکي، حزبي و زباني بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتي در آن حکومت، اختلاف ديني هم بايد کنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند. اين همان حکومت واحد جهاني است که کره زمين با يک حاکم، يک نوع حکومت و با يک شيوه و روش عادلانه اداره مي شود. اسلام براي بشر چنين حکومتي را پيش بيني کرده و در حدودي که وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملي شدن آن را موکول به آماده شدن زمينه کامل آن کرده است. اساسا حفظ يک انسان کامل به عنوان ولي الله الاعظم و نگه داري آن در پشت پرده غيبت، براي تشکيل چنان حکومت واحد جهاني است; زيرا تشکيل چنان حکومتي، از عهده انسان هاي عادي خارج است.

 

عدل در عصر ظهور

در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه ها مورد توجه و عنايت بوده است; از بعد عقيدتي و ديني گرفته تا بعد فقهي و اجتماعي، از قرآن و سنت بر مي آيد که عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودي حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگي و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعي است; يعني، مردم آن قدر به رشد معنوي و کمال روحي نايل گردند که تمام افراد يا حداقل اکثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.

پيامبران الهي، در ماموريت آسماني خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان ها بوده اند و مي خواستند مردم را طوري تربيت کنند که آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن که به زور و قدرت حاکم به عدالت تن دهند. قرآن کريم مي فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الکتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط ». [1] .

از اين آيه استفاده مي شود که پيامبران مي خواستند، مردم را طوري تربيت کنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط » و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط » تا معنايش اين باشد که پيامبران به عنوان حاکم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروي نظامي و انتظامي و قدرت هاي اجرايي، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است بين اين که حاکمي خود عادل باشد و بخواهد در حکومت او عدل اجرا شود و به کسي ستم نگردد و بين آن که مردم در جامعه، از نظر کمالات و درک عقلاني به جايي برسند که خود اقامه عدل نمايند و بفهمند که عدل برتر از ظلم است و در آنان کششي نسبت به ظلم نباشد.

به هر حال در اسلام و تعاليم الهي، عدل از جايگاه رفيعي برخوردار است تا جايي که همه انسان ها مامور شده اند در تمام زمينه هاي زندگي خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعي و اقتصادي، سياسي و نظامي، در گفتار و کردار و... عدالت را مراعات کنند:

«اعدلوا هو اقرب للتقوي; [2]  عدالت ورزيد که عدالت به تقوا نزديک تر است ».

و «اذا قلتم فاعدلوا; [3]  وقتي سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد».

و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان; [4]  خداي متعال به عدل و احسان امر مي کند».

و «و لا يجرمنکم شنان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي;...». [5] .

رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است:

«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالي بالمحاربة; [6]  هر کس عدل را تمجيد نکند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداي تعالي برخاسته است ».

آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت » به قدري زياد است که از گنجايش اين نوشتار خارج است.

بنابراين کلمه عدل، واژه غريبي نيست; اما حقيقتي قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگي خود، همواره منتظر بوده که روزي، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشري حاکم گردد. انسان هاي بسياري نيز با انديشه عدل و عدالت خواهي، به فکر تعبير اين رؤياي شيرين بشري بر آمده و تلاش بسيار کرده اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد کم ثمر يا بي ثمر مانده و عدالت در معناي حقيقي آن، همچنان در عالم رؤيا باقي مانده است. وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياي شيرين و دلپذير! رؤيايي که تمامي اجزاي وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و کم سو گشته است.

با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوي تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان ها به ياس و نااميدي تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مي گردد، از شماره انتظار ما کاسته مي شود و اين همان چراغ اميدي است که قرن ها در دل انسان ها، به عشق آمدن آن منجي، روشن و فروزان است. به عشق او که نامش «عدل » است:

«السلام علي العدل المشتهر» و «اللهم صل علي ولي امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر». [7] .

دو چيز از شاخصه هاي اصلي حکومت او است:

1. حکومت واحد جهاني که تنها او است که چنين حکومتي را ايجاد مي کند.

2. عدل جهاني که تنها در جامعه اي که او تشکيل مي دهد و خود در راس آن قرار مي گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مي شود. همان گونه که حکومت او جهاني است، عدل او نيز گسترده و جهاني است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه هاي ديگر کومت حضرت مهدي (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.

«يملا الله الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».

رسول خدا در حديثي فرمود: «ابشرکم بالمهدي يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض...; [8] .

مژده مي دهم شما را به مهدي که او در امت من، به هنگام اختلاف و سختي ها بر انگيخته مي شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مي سازد; همان طوري که از جور و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمين از او راضي مي شوند و...».

بنابراين در مدينه فاضله اسلامي و در عصر ظهور آن منجي عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مي آيد. دامنه عدالت او تا اقصي نقاط منازل و زواياي ناپيداي جامعه، گسترده مي شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه هاي مردمان نفوذ مي کند و مامن و مسکن وجود آنان را سامان مي بخشد. [9] .

در حکومت آن حضرت هيچ ويژگي به اندازه «عدل و قسط »، برجستگي و روشني ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مي شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارک او در ذهن خطور مي کند، عدل او است.

 

علم در عصر ظهور

عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفايي علم و دانايي است، و مدينه فاضله اسلامي، شهر علم و دانش است. با آمدن منجي عالم، همان گونه که ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري مي سپارد، و نابساماني هاي اجتماعي به سامان مي گرايد; جهل و ناداني نيز جاي خود را به علم و دانايي مي دهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده مي شود. علوم و دانش هايي که در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها مکنون مانده بود، ابراز مي گردد و مرز دانايي و يادگيري تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسان ها، گسترش مي يابد.

امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده است:

«العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين حتي يبثها سبعة و عشرين حرفا; [10] .

علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامي که قائم ما قيام کند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشکار و در ميان مردم منتشر مي سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مي کند تا 27 حرف کامل و منتشر گردد».

اين حديث به روشني، جهش فوق العاده علمي عصر انقلاب مهدي (عج) را مشخص مي سازد; يعني، تحول و پيشرفتي به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت به تمامي علوم و دانش هايي که در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مي آيد و درهاي تمامي رشته ها و شاخه هاي علوم مفيد و سازنده، به روي انسان ها گشوده مي شود و راهي را که بشر طي هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندک زماني پيموده مي شود.

حضرت امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:

«اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم; [11] .

هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مي گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکميل مي کند».

بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدي (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير کمال به حرکت در مي آيد و انديشه ها شکوفا مي شوند. کوته بيني ها، تنگ نظري ها و افکار پست و پليد - که سرچشمه بسياري از تضادها و برخوردهاي خشونت آميز اجتماعي است ، برطرف مي گردد. مردمي بلند نظر، با افکاري باز و سينه هايي گشاده و همتي والا و بينشي وسيع، پرورش مي يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مي شود.

 

ارتباطات در عصر ظهور

در عصر ظهور، به جهت جهش علمي و پيشرفت فن آوري و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفته خواهد بود که دنيا را همچون کف دست نشان مي دهد و براي آگاهي به اقصي نقاط کشور، نيازي به وسايل و ابزار ارتباطي امروزي نيست. از اين رو حکومت مرکزي، نسبت به کل عالم - که تحت حکومت واحد او هستند - تسلط کامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشکل را حل مي کند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مي سازد. بين امام مهدي (عج) و مردم، نامه رساني وجود ندارد و مردم در هر نقطه اي از کره زمين، امام را مشاهده مي کنند و امام با آنان سخن مي گويد. اين مساله، اختصاص به امام و رعيت ندارد; بلکه مردم عادي نيز با همديگر سخن مي گويند و همديگر را مشاهده مي کنند، در حالي که يکي در مشرق عالم و ديگري در مغرب آن است.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

«ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا في اسماعهم و ابصارهم حتي لا يکون بينهم و بين القائم عليه السلام بريد، يکلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو في مکانه; [12] .

هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مي کند که ميان آنان و آن حضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مي گويد و آنان سخنش را مي شنوند و او را مي بينند; در حالي که او در مکان خويش است  [و مردم در نقاط ديگر جهان]».

وسايل انتقال صدا و تصوير، به طور همگاني، ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار مي گيرد; آن چنان که چيزي به نام اداره پست در آن عصر، چيز زايدي به حساب مي آيد و مسائل جاري آن حکومت، بدون نياز به کاغذ بازي، حل و فصل مي شود; زيرا همه دستورها و برنامه ها با سيستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مي شود.

امام صادق عليه السلام، در گفتار ديگري اين حقيقت را به طور بارزي تکميل فرموده است:

«ان المؤمن في زمان القائم و هو بالمشرق ليري اخاه الذي في المغرب وکذا الذي في المغرب يري اخاه الذي بالمشرق; [13] .

مؤمن در زمان حضرت مهدي (عج) در حالي که در مشرق است برادر خود را در مغرب مي بيند و همچنين کسي که در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مي کند».

بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حکومت; بلکه در ميان عموم نيز عملي مي شود. در اين زمان پيوندهاي ظاهري، جسماني و معنوي دل ها را استحکام مي بخشد، به گونه اي که جهان به راستي به شکل يک خانه و مردمش همچون اهل يک خانواده در مي آيند.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

«اذا تناهت الامور الي صاحب هذا الامر رفع الله تبارک وتعالي له کل منخفض من الارض وخفض له کل مرتفع حتي تکون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايکم لو کانت في راحته شعرة لم يبصرها; [14] .

وقتي کارها به صاحب اصلي ولايت  [حضرت مهدي عليه السلام] برسد، خداوند هر نقطه فرورفته اي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطه مرتفعي را پايين مي برد. آن چنان که تمام دنيا نزد او به منزله کف دستش خواهد بود. کدام يک از شماها اگر در کف دستش مويي باشد، آن را نمي بيند؟»

طبق اين حديث در عصر ظهور، يک سيستم نيرومند و مجهز، براي انتقال تصويرها به وجود خواهد آمد که شايد تصور آن امروزه براي ما مشکل باشد. تمام جهان به منزله کف دست خواهد شد و پستي و بلندي هاي زمين، مانع از رؤيت موجودات روي زمين نخواهد بود. البته بدون يک چنين سلطه اطلاعاتي و ارتباطي بر تمام کره زمين، حکومت واحد جهاني و صلح، امنيت و عدالت به طور همه جانبه، امکان پذير نخواهد بود. براي اداره چنان حکومتي، امکانات زيادي لازم است که خداوند آنها را در اختيار او و تشکيلاتش قرار مي دهد.

امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:

«انما سمي المهدي لانه يهدي الي امر خفي حتي انه يبعث الي رجل لا يعلم الناس له ذنب فيقتله حتي ان احدکم يتکلم في بيته فيخاف ان يشهد عليه الجدار; [15] .

حضرت مهدي (عج) از اين جهت مهدي ناميده شده است که به امور مخفي و پنهان هدايت مي شود، تا آن جا که گاه او به سراغ کسي مي فرستد که مردم او را بي گناه دانسته و به قتل مي رساند  [زيرا از گناه نهاني او همانند قتل نفس که موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا که برخي از مردم هنگامي که درون خانه خود سخن مي گويند، مي ترسند ديوار بر ضد آنها شهادت دهد».

اين حديث نيز گواه آن است که در آن عصر، نيکان و پاکان در نهايت آزادي به سر مي برند; خلافکاران چنان تحت کنترل اند که ممکن است امواج صوتي آنان، با وسايل پيشرفته اي از ديوار خانه هايشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، مي توان فهميد که آنها در درون خانه چه گفته اند؟!

گفتني است که اين پيشرفت هاي عظيم، محصول تکامل علمي عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز; زيرا زندگي بشر در اين عالم، بايد مطابق سنت هاي طبيعي باشد; نه اعجازي که امري استثنايي و براي موارد ضروري و فوق العاده است، آن هم در مسير اثبات حقانيت دعوت نبوت يا امامت.

 

رفاه و آسايش در عصر ظهور

مدينه فاضله اسلامي، در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است. رفاه و تنعم به گونه اي خواهد بود که ديگر نيازمندي در سطح جامعه يافت نمي شود; چون توزيع عادلانه منابع و ثروت جايي براي فقر و طبقه ضعيف باقي نمي گذارد. در آن جامعه، مانند جوامع کنوني عمل نمي شود که بيش از هشتاد درصد ثروت، در دست کمتر از بيست درصد و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفه و فقير پيدا شود.

به علاوه در آن عصر، به جهت اجراي عدالت، نه آسمان از ريزش برکات خود بر مردم دريغ مي ورزد و نه زمين امساک مي کند; بلکه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مي دهند. از اين رو در شهر عدالت که حقوق انسان ها محور توجه و برنامه ريزي است، بالطبع بذر اين توجه، محصولي چون رفاه و برخورداري همگاني از موهبت هاي الهي را در پي خواهد داشت. اين موضوع در روايات اهل بيت عليهم السلام به خوبي تبيين شده است:

«انه يبلغ سلطانه المشرق والمغرب وتظهر له الکنوز ولايبقي في الارض خراب الا يعمره; [16] .

حکومت او شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد و گنج هاي زمين براي او ظاهر مي شود و در سرتاسر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند; مگر اين که آن را آباد خواهد ساخت ».

امام صادق عليه السلام فرمود: «اذا قام القائم حکم بالعدل وارتفع في ايامه الجور وآمنت به السبل واخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الي اهله... و حکم بين الناس بحکم داود وحکم محمد صلي الله عليه و آله وسلم فحينئذ تظهر الارض کنوزها وتبدي برکاتها ولايجد الرجل منکم يومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغني جميع المؤمنين...; [17] .

وقتي که قائم قيام کند، حکومت را براساس عدالت قرار مي دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مي شود و جاده ها در پرتو وجودش، امن و امان مي گردد، و زمين برکاتش را خارج مي سازد و هر حقي به صاحبش مي رسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد صلي الله عليه و آله حکم و داوري مي کند. در اين هنگام زمين گنج هايش را آشکار مي سازد و برکات خود را ظاهر مي کند و کسي موردي را براي انفاق و صدقه و کمک مالي نمي يابد; زيرا همه مؤمنان بي نياز و غني خواهند شد...».

بيان ظاهر شدن برکات زمين و خارج شدن گنج ها، نشان مي دهد که هم مساله زراعت و کشاورزي به اوج ترقي خود مي رسد و هم تمام منابع زير زميني، کشف و مورد استفاده قرار مي گيرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا مي رود که در هيچ جامعه اي، فقيري پيدا نمي شود و همه به سر حد بي نيازي و خود کفايي مي رسند.

امام علي عليه السلام فرمود: «يزرع الانسان مدا، يخرج له سبعماة مد کما قال الله تعالي کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة ماة حبة والله يضاعف لمن يشاء; [18]   [در عصر حضرت مهدي] انسان يک مد مي کارد و هفتصد مد برداشت مي کند، چنان که مضمون آيه شريفه قرآن است ».

رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:

و يخرج له الارض افلاذ کبدها ويحثوالمال حثوا ولايعده عدا; [19] .

زمين در آن عصر قطعات کبد خود را براي او بيرون مي فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش مي کند.»

رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:

«ابشرکم بالمهدي يملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما، يرضي عنه سکان السماء والارض يقسم المال صحاحا فقال رجل ما معني صحاحا؟ قال: بالتسوية بين الناس، ويملا قلوب امة محمد غني ويسعهم عدله حتي يامر مناديا ينادي يقول: من له بالمال حاجة فلايقوم من الناس الا رجل واحد ثم يامر له بالمال فياخذ ثم يندم ويرد; [20] .

شما را به ظهور حضرت مهدي عليه السلام بشارت مي دهم که زمين را پر از عدالت مي کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است. ساکنان آسمانها و زمين از او راضي مي شوند و اموال و ثروت ها را به طور صحيح تقسيم مي کند. شخصي پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: به طور مساوي در ميان مردم تقسيم شود و دل هاي پيروان محمد را پر از بي نيازي کند و عدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا که دستور دهد کسي با صداي بلند صدا زند که هر کس نياز مالي دارد، برخيزد. هيچ کس جز يک نفر بر نمي خيرد، سپس امام دستور مي دهد مال قابل ملاحظه اي به او بدهند; اما او به زودي پشيمان مي شود که چرا آزمند و حريص بوده است و مال را بر مي گرداند».

 

سفر به فضا در عصر ظهور

در عصر ظهور، به جهت وسايل فوق مدرني که در اختيار مردم قرار مي گيرد، سفر به فضا و کرات بالا، همانند سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد. البته روايات اين باب، سفر به آسمان ها را براي خود آن حضرت مي دانند; لکن ظاهرا وضع آن زمان، به گونه اي خواهد بود که سفر به آسمان ها همانند سفر از قاره اي به قاره ديگر در عصر ما بوده و امکانات سفر به فضا، در اختيار همه قرار خواهد گرفت; يعني، زندگي بر روي زمين در آن مدينه فاضله، وارد مرحله جديدي خواهد شد که به طور کلي با وضعيت گذشته فرق دارد. همان گونه که امروزه بشر به پيشرفت هايي در صنايع و نرم افزار ست يافته که اگر در گذشته گفته مي شد، پذيرش آن تنها از طريق اعجاز مورد قبول واقع مي شد. از اين رو پيشرفت هاي آن عصر براي مردم امروز ما، به آساني قابل قبول نيست و عده اي هم آن را از باب اعجاز حضرت مهدي (عج) قبول مي کنند.

امام باقر عليه السلام در همين رابطه مي فرمايد:

«ذخر لصاحبکم الصعب، قلت: وما الصعب؟ قال ما کان من سحاب فيه رعد وصاعقة او برق، فصاحبکم يرکبه، اما انه سيرکب السحاب ويرقي في الاسباب اسباب السماوات السبع و الارضين السبع; [21] .

براي صاحب و سرور شما حضرت مهدي عليه السلام آن وسيله سرکش ذخيره شده است. راوي مي گويد: گفتم: منظور از وسيله سرکش چيست؟ امام فرمود: ابري است که در آن غرش رعد و شدت صاعقه يا برق است. او بر اين وسيله سوار مي شود، آگاه باشيد او به زودي بر ابرها سوار مي شود و به آسمان ها و زمين هاي هفتگانه صعود مي کند».

مسلما منظور از ابر، اين ابر معمولي نيست; چون ابرهاي معمولي وسيله اي نيستند که بتوان با آنها سفر فضايي کرد; زيرا آنها در جو زمين در حرکت اند و با زمين فاصله چنداني ندارند و نمي توانند از آن بالاتر روند. پس منظور وسيله فوق العاده سريعي است که در آسمان، به صورت توده اي فشرده از ابر به نظر مي رسد و غرشي همانند رعد و قدرت و شدتي همچون صاعقه دارد. به هنگام حرکت، دل آسمان را با نيروي فوق العاده خود، مي شکافد و به پيش مي رود و مي تواند تا هر نقطه اي از آسمان حرکت کند.

بدين ترتيب، آن وسيله اي فوق مدرن بوده و شبيه آن در وسايل کنوني وجود ندارد و از تصور ما بيرون است.

 

پي نوشته ها :

[1] سوره حديد، 25.

[2] مائده، آيه 8.

[3] انعام، آيه 152.

[4] نحل، آيه 90.

[5] مائده، آيه 8.

[6] اسدالغابة، ج 4، ص 408.

[7] مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.

[8] معجم الاحاديث الامام المهدي، جلد 1، ص 92.

[9] بحارالانوار، ج 52، ص 362.

[10] همان، ص 336.

[11] همان، ص 328.

[12] منتخب الاثر، ص 483.

[13] بحارالانوار، ح 52، ص 391.

[14] همان، ص 328.

[15] همان، ص 390.

[16] منتخب الاثر، ص 482.

[17] بحارالانوار، ج 52، ص 338.

[18] عقد الدرر، فصل 7، ص 211.

[19] منتخب الاثر، ص 168.

[20] معجم الاحاديث الامام المهدي، ج 1، ص 95.

[21] بحارالانوار، ج 52، ص 321.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،عصر ظهور،ظهور،عصر،مدینه اسلامی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
اگه ...



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , عکس نوشته , عکس نوشته مهدوی , دیدن امام زمان , قسمت برای دیدار امام زمان , گوشی , جهان امروز , , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 8 مهر 1394
بعد از ظهور می فهمیم چقدر برای حسین(ع) کم کار کرده ایم!

http://www.b-entezar.ir/wp-content/uploads/2015/09/5678.jpg

بعد از ظهور می فهمیم چقدر برای حسین(ع) کم کار کرده ایم!

 

اگر افراد قربانی ندهند تعلق خاطر به حیات آخرت پیدا نمیکنند. در واقع اگر می خواهی به آخرت ایمان بیاوری باید قربانی بدهی. با قربانی دادن پیوند با خدا برقرار می شود. متاسفانه دین حداقلی آفت زمانه ما شده است اگر میخواهی از دین بگویی باید همه آن را بگویی.

 

 

در دینداری باید نگاهمان را درست کنیم یا حاضر به دادن قربانی هستیم یا خیر!

 

 اگر افراد قربانی ندهند تعلق خاطر به حیات آخرت پیدا نمیکنند. در واقع اگر می خواهی به آخرت ایمان بیاوری باید قربانی بدهی. با قربانی دادن پیوند با خدا برقرار می شود. متاسفانه دین حداقلی آفت زمانه ما شده است اگر میخواهی از دین بگویی باید همه آن را بگویی.

 

حجت الاسلام پناهيان گفتند : پذیرش ولایت امر سهل و ساده ای نیست . خیلی ها محب حضرت علی(ع) بودند ولی ولایت او را قبول نداشتند. معاویه برای شهادت حضرت علی (ع) گریه کرد! این نشان می دهد که پذیرش ولایت چقدر مشکل است. اگر پذیرش ولایت امر ساده ای بود 1400 پیامبر پشت در امر ولایت متوقف نمی ماند .

 

عامل آسان شدن امر ولایت برای ما شیعیان این است که ولی خدا خودش قربانی شد. ولایت پذیری سخت است ولی چون ولی خدا قربانی شد ولایت پذیری اش راحت می شود .امیرالمومنين بزرگ قربانی امر ولایت است. یکی از دلایل محبوبیت نصر الله پدر شهید بودنش است چرا که مردم می فهمند که او در راه خدا قربانی داده است .

 

از پیامبر(ص) پرسیدند: شقی ترین فرد در طول تاریخ تا آن زمان چه کسی بود ؟ پاسخ دادند : کسی که دلش آمد ناقه حضرت صالح(ع) را بکشد. بعد از ایشان پرسیدند شقی ترین فرد بعد از این  چه کسی خواهد بود ؟ فرمودند : آنکس که ضربه شمشیر به علی (ع) می زند .

در واقع شقی نیمه دوم تاریخ از شقی نیمه اول پیروی کرد . زمانی که امیر المومنین(ع) را به شهادت رساندند شهادت فرزندان علی (ع) سهل شد .

 

در حادثه غدیر با معرفی امیر المومنین ، علی (ع) را به قربانگاه فرستادند به خاطر همین برای پیامبر سخت بود که او را معرفی کند . در داستان فرزندان آدم؛ هابیل فقط قربانی اش پذیرفته شد که قابیل او را به قتل رساند اگر خود او پذیرفته شده بود چه اتفاقی می افتاد؟

در غدیر خود حضرت علی(ع)  پذیرفته شد و مردم با اینکه می دانستند، علی(ع) را به شهادت می رساند ولی باز به امیر المومنین حسادت می کردند .

 

امام زمان ولایت خودشان را چگونه آسان می کنند ؟!

 

امام زمان ولایت خودشان را چگونه آسان می کنند؟! با این جمله که من فرزند قربانی بزرگ حسین(ع) هستم .

 

حجت الاسلام پناهیان به تبیین وظیفه افراد در قبال نهضت امام حسین(ع) پرداخته و گفتند:  این وظیفه است که با اینترنت دریچه ای از حسین(ع) را در حد خودمان از اباعبدالله(ع) بر جهانیان باز کنیم. امام حسین (ع) واسطه بین ما و امیر المومنین هستند . اباعبد الله موضوع شناخته شده ای برای ما نیستند ما بعد از ظهور می فهمیم چقدر برای حسین کم کار کرده ایم!

 

امام زمان(عج) بعداز ظهور فریاد میزنند: الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا. آن زمان می فهمیم چقدر برای معرفی حسین(ع) به جهان کم کار کرده ایم .

یک آه کشیدن برای حسین جهان را به آتش می کشد ، به اندازه یک بال مگس اشک بریزی برای حسین بهشت بر تو واجب می شود . آن لحظه های نورانی که یاد اباعبدالله می کنیم آن لحظه ها فقط موجب سعادت ما خواهد شد .

 

به حضرت علی(ع) گفتند: فلانی خیلی به یاد شماست امیرالمونین دعایشان کردند و فرمودند: اللهم ارزقه شهاده فی سبیلک! این گونه او قربانی راه علی شد .

روایت است که می فرمایند از عید غدیر بود که مصائب امت رسول الله آغاز شد از آنجا بود که شهادت اباعبدالله بسته شد.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، ظهور, امام حسین, امام علی, ولایت, ولایت مداری، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 8 مهر 1394
آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

http://img1.tebyan.net/big/1392/01/1223515617615614618017716152913817112851160.jpg

آیا قاتلان امام حسین به دست امام زمان کشته می شوند؟

از اخبار اهل بیت (ع) چنین استفاده مى شود که امام زمان(عج) اولادزاده هاى قاتلان حضرت سید الشهدا(ع) را که به ظلم و ستم پدران و اجداد خود راضى هستند، و به آن افتخار کرده و از روى نیت و گفتار و عمل به آنها شریک باشند، خواهد کشت.

 

اما نسبت به قاتلان آن حضرت دلیل قطعى به ما نرسیده که آنها را زنده مى فرماید و از آنها انتقام مى کشد. اگر چه در روایات بسیارى که درباره رجعت وجود دارد، آمده است که خداوند عده اى از کفار را زنده مى فرماید تا سلطنت آل محمد(ص) را ببینند، و از آنها انتقام کشیده مى شود، و ممکن است قاتلان سیدالشهداء(ع) هم جزء آنها باشند.

بنابراین ازجمله روایاتى که به انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع) تصریح دارد، روایتى است که ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که: از امام باقر(ع) پرسیدم: یابن رسول الله! مگر شما ائمه، همه (قائم) نیستید؟ فرمود: بلى. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان(ع) را (قائم) نامیده اند؟ فرمود: (چون جدم امام حسین(ع) شهید گردید، فرشتگان، به درگاه الهى نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت، و زاده اشرف برگزیدگانت را به حال خود وامى گذارى؟ خداوند به آنها وحى فرستاد که اى فرشتگان من! آرام گیرید به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از گذشت زمان ها باشد. 

آنگاه پروردگار عالم، امامان از اولاد سیدالشهدا(ع) را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور و شاد گشتند، یکى از آنها ایستاده بود و نماز مى خواند، خداوند فرمود: (بذلک القائم انتقم منهم) یعنى، به این قائم از آنها انتقام مى گیریم). (۱) 
پی نوشت:
(۱) علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۹.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، امام حسین, امام زمان, قاتلان امام حسین, قائمT ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 8 مهر 1394
ارزش و فضیلت انتظار فرج

http://zohor-59.persiangig.com/image/123.jpg

ارزش و فضیلت انتظار فرج

1. امام رضا (ع) : به نقل از پدران بزرگوارش فرمود : رسول خدا (ص) فرمود : برترین اعمال امت من انتظار فرج از خدای عزوجل میباشد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

2. رسول خدا (ص) : و انتظار فرج عبادت است. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

3. رسول خدا (ص) : برترین عبادت انتظار فرج است. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 125

 

4. مردی از امام علی (ع) سوال کرد : محبوب ترین اعمال پیش خدا کدام است ؟ امام (ع) فرمود : انتظار فرج.  بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

5. امام سجاد (ع) فرمود : انتظار فرج از بزرگترین گشایشهاست. 

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

6. امام جواد (ع) : با ارزش ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. 

 منتخب الاثر صفحه 223

 

7. امام زین العابدین (ع) فرمود : انتظار فرج از جمله بزرگترین اعمال انسان است. 

 یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی صفحه 232

 

8. امام صادق (ع) : اگر کسی که منتظر حضرت است ( حضرت مهدی عج) از دنیا برود و حضرت بعد از او قیام کند اجر او همانند اجر کسی است که زمان او را درک کرده ، پس بکوشید و منتظر باشید ، گوارا باد بر شما ای یاران مورد لطف خدا. 

 کتاب غیبت نعمانی صفحه 200

 

9. مولا امیرالمومنین علی (ع) : کسی که مطیع فرمان ما باشد در حظیرة القدس با ما خواهد بود ، و کسی که منتظر امر ما باشد همانند کسی است که در راه خدا به خونش در غلتیده باشد. 

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 123

 

10. امام صادق (ع) : کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی (عج) قرار گیرد ، باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوی و اخلاق نیکو توءم گردد.

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 140

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،ارزش و فضیلت انتظار فرج،انتظار فرج،فرج،ارزش و فضیلت انتظار،ارزش،فضیلت،،احادیث مهدویت،احادیث، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394
شخصیت منتظران حضرت مهدی (عج)

http://shamimzohor.ir/DataCenter/2013/07/00imam-mahdi1.jpg

شخصیت منتظران حضرت مهدی (عج)

1. مولا علی (ع) : کسی که منتظر امر و فرمان ما باشد ، همانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده است. 

منتخب الاثر صفحه 496

2. امام صادق (ع) : اگر کسی از شما بمیرد در حالی که منتظر حکومت امام زمان (عج) بوده ، همانند کسی است که با امام قائم (ع) در خیمه اش بوده است ، سپس اندکی درنگ کرد و فرمود : نه بلکه همانند کسی است که در کنار حضرت زد و خورد کند ( با دشمنان جنگ کند ) ، سپس فرمود : نه ، به خدا قسم ، بلکه مانند کسی است که در کنار رسول خدا به شهادت برسد. 

بحارالانوار جلد 42 صفحه 126

3. امام صادق (ع) : کسی که در حال انتظار فرج امام زمان (عج) بمیرد به منزله کسی است که در راه خدا با شمشیرش جهاد کرده باشد.  

بحارالانوار جلد 42 صفحه 126

4. امام باقر (ع) : بدانید کسی که منتظر حکومت حق باشد ، پاداش او همانند پاداش روزه دار شب زنده دار است.

اصول کافی جلد 2 صفحه 176

5. امام سجاد (ع) : بهترین مردم هر زمان کسانی هستند که منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) هستند.  بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

6. امام صادق (ع) : کسی که بر این امر ( ولایت ائمه (ع) ) بمیرد و منتظر امام (ع) باشد ، همانند کسی است که در خیمه امام قائم (عج) باشد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

7. امام صادق (ع) : ای ابوبصیر ، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم ما ، که در زمان غیبت او منتظر ظهور ، و در زمان ظهور مطیع او هستند آنها اولیای خدا هستند که ترس و اندوهی برای آنان وجود ندارد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 150

8. امام صادق (ع) : خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم ما به فرمان ما چنگ زند و قلب هدایت شده اش به طرف باطل متمایل نشود.    

بحارالانوار جلد 52 صفحه 123

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام زمان،احادیث مهدویت،احادیث،شخصیت منتظران مهدی،شخصیت،حضرت مهدی(عج)،شخصیت منتظران، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 6 مهر 1394
وظایف زمان انتظار

http://up.zibashahr.com/image/1391/04/Expectation.jpg

وظایف زمان انتظار

1. امام جواد (ع) : همانا قائم ما مهدی (عج) است که بر مسلمانان واجب است در زمان غیبت او منتظرش باشند و هنگام ظهورش از او اطاعت کنند.

منتخب الاثر صفحه 223

2. حضرت مهدی (ع) در نامه مبارکش به سفیر خود محمدبن عثمان فرمود : برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید ، چون همین دعا موجب فرج شماست.

منتخب الاثر صفحه 268

3. امام جواد (ع) : حضرت ( مهدی عج ) دارای غیبتی است که روزهایش زیاد و مدتش طولانی ، پس افراد مخلص منتظر ظهور او هستند و افراد شکاک منکر او هستند.

منتخب الاثر صفحه 224

4. امام کاظم (ع) : خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ می زنند و در دوستی ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستیم ، آنها به پیشوائی ما راضی شدند و ما هم به شیعه بودن آنها راضی و خشنودیم و خوشا به حال آنها ، به خدا قسم آنها در روز قیامت با ما و مرتبه ما هستند.

بحارالانوار جلد 51 صفحه 151

5. حضرت محمد (ص) : مردم ! بشارت باد بر شما فرج (( مهدی )) (عج) ، چون وعده خدا تخلف پذیر نیست و حکم او برگشت ندارد و او حکیم و آگاه است و براستی فتح الهی نزدیک است. 

یوم الخلاص صفحه 226

6. امام صادق (ع) به زراره فرمود : اگر زمان غیبت را درک کردی ، این دعا را همیشه داشته باش :

خدایا ، خودت را به من بشناسان ، چون اگر خودت را به من نشناسی ، پیامبرت را نخواهم شناخت ، خدایا رسول خود را به من معرفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم ، حجت تو را نخواهم شناخت ، خدایا حجت خود را به من معرفی کن زیرا اگر حجت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده ام. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 146

7. حضرت محمد (ص) : کسی که در زمان غیبت ، حضرت قائم را که از فرزندان من است ، انکار کند همانند مردگان جاهلیت مرده است.   

بحارالانوار جلد 51 صفحه 73

8. امام صادق (ع) : آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم ؟ روای گفت : بله ، امام فرمود : ملاک قبولی اعمال عبارتند از : 1.شهادت این که معبودی به جز خدا نیست و حضرت محمد (ص) بنده و رسول اوست 2.اقرار و اعتراف به دستور الهی 3.ولایت اهل بیت (ع) 4.برائت از دشمنان اهل بیت (ع) 5.تسلیم در مقابل اهل بیت 6.تقوی 7.کوشش در راه خدا و آرامش 8.انتظار حضرت مهدی (عج)  

غیبت نعمانی صفحه 200

 



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، وظایف زمان انتظار،وظایف زمان ظهور،انتظار،وظایف ظهور،وظایف انتظار،منتظر،زمان انتظار،زمان ظهور،احادیث مهدویت،احادیث، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 6 مهر 1394
احادیث درباره آخرالزمان

http://s1.picofile.com/file/7887988602/15851235349010846311.jpg

احادیث درباره آخرالزمان

مسخ ارزشها در آخرالزمان

امام علی (ع) : روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی ( قرآن خوانده میشود ولی به آن و دستوراتش عمل نمیشود ) ، و از اسلام جز نامی  باقی نخواهد ماند . ((مردم خود را مسلمان می نامند در صورتی که دورتر از همه کس به اسلام هستند )) .مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان ، اما از هدایت ویران است.مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد ، بدترین مردم زمین می باشند ، که کانون هر فتنه ، و جایگاه هرگونه خطاکاری اند ، هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند ، و هرکس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند ، که خدای بزرگ می فرماید : به خودم سوگند ! بر آنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند!. و چنین کرده است ، و ما از خدا می خواهیم که از لغزش غفلت ها در گذرد.   

 نهج البلاغه حکمت 369

 حضرت محمد (ص) : روزگاری بر مردم بیاید که از قرآن جز نشان بجای نماند ، و از اسلام جز نامی نماند ، مردم خود را مسلمان می نامند در صورتی که دورتر از همه کس به اسلام هستند ، مسجد های آنان ( در ظاهر ) آباد است ولی ( در باطن ) از هدایت ( و حقیقت ) ویران ، فقهای آنان بدترین فقهای زیر آسمان هستند ، قتنه از نزد آنها بیرون آید و به همان ها نیز باز می گردد.  

روضة الکافی جلد 2 صفحه 138

 

احادیث آخرالزمان

1. امير مومنان(ع): پشتها سنگين شود و حوادث پياپي واقع شود.

2. امير مومنان(ع) : او (حضرت قائم( عج)) هنگامي ظاهر مي شود كه حقيقتها كم اجر و دنباله روها از نابخردان پيروي كنند.

3. امير مومنان(ع): عربها دچار اختلاف شوند اشتياق به ظهور افزون شود.

4. امير مومنان(ع): عفاف و خويشتن داري از جامعه رخت بربندد و ... و شيطان بر همگان چيره شود.

5. امير مومنان(ع): زنها فرمانروايي كنند، حوادث جانكاه و كمرشكني روي مي دهد.

6. امير مومنان(ع): شكافنده ها بشكافند و پيش بتازند ،تيز پروازان حمله كنند.

7. امير مومنان(ع): عراق را فتح كنند و هر نوع اختلافي را با خونريزي پاسخ دهند.

8. پيامبر(ص): براي مردم روزگاري ميرسد كه تنها همّ وغمّشان شكم آنها و شرف آنها تجمّلات زندگي و قبله ي آنها زنهايشان مي گردد.

9. پيامبر(ص): دين و آئين آنها درهم ودينارشان مي باشد، آنها بدترين خلايق هستند براي آنها نزد خدا ارج و مقامي نيست.

10. پيامبر(ص): هنگامي كه روابط نامشروع شيوع پيدا مي كند زلزله زياد مي شود.

11. پيامبر(ص): هنگامي كه براي كارهاي ناشايست تعاون وهمكاري كنند و در احكام دين از يكديگر دوري كنند.

12. پيامبر(ص): انسان به پدر ومادرش جفا مي كند ولي با دوستانش از راه وفا وصفا وارد     مي شود.

13. پيامبر(ص): هنگامي كه تكبّر و خودپرستي در اعماق دلها نفوذ كرد آنطور كه سمها در بدنها نفوذ ميكند.

14. پيامبر(ص): گناهان علني شوند و محرّمات الهي سبك شمرده شوند.

15. پيـامبر(ص): زمـاني مي آيد كه مـردم گـرگ درنده مي شونـد، هر كس گرگ نباشد او را  مي خورند.

16. پيامبر(ص): مردم به انجام منكرات تظاهر مي كنند ... و اموال فراوان براي غنا و موسيقي خرج مي شود.

17. امير مومنان(ع): كسي كه امر به معروف كند، خوار شود و كسي كه مرتكب گناه شود، مورد ستايش قرار گيرد.

18. امير مومنان(ع): هنگامي كه نيازها وگرفتاريها فراوان شود مردم همديگر را نشناسند.

19. امير مومنان(ع): انسان براي استمداد به نزد برادرش برود، او را در قيافه اي ديگر غير آنچه بود مي بيند.

20. امير مومنان(ع): هنگامي كه مرد ها با مردها در مي آميزند و زنها با يكديگر.

21. پيامبر(ص): هنگامي كه امت من نماز را ضايع كنند و از شهوات پيروي كنند.

22. امير مومنان(ع): مرد را براي پوشيده نگه داشتن همسرش سرزنش مي كنند.

23. پيامبر(ص): مرد ها خود را شبيه زنها و زنها خود را شبيه مرد ها مي كنند.

24. پيامبر(ص): هنگامي كه زنها جامه مردان را بپوشند و پوشش حياء از آنها گرفته شود.

25. پيامبر(ص): سپس زماني مي آيد كه قاريان قرآن را مي خوانند ولي از حلقومشان تجاوز نمي كند (عمل نمي شود...).

26. پيامبر(ص): قرآن را طبق خواسته هاي خود توجيه مي كنند و آئين خدا را آراء خود تفسير و تحليل مي كنند.

27. پيامبر(ص): ثروتمندان امت براي سياحت به مكه مي روند ومتوسطين آنها براي تجارتو فقرا براي رياء و تظاهر (افراد خالص كم اند).

28. پيامبر(ص): قرآن با ني و لحن غنا خوانده مي شود، بدون آينكه به هنگام تلاوت با خوف وخشيت از پروردگار همراه باشد.

29. پيامبر(ص): پس مي بيني كه گوش دادن  به قرآن براي مردم بسيار سنگين است و گوش دادن به صداهاي باطل آسسان و فرح بخش شده است.

30. امير مومنان(ع): آلات  لهو و لعب در رهگذر مردم آشكارا به كار گرفته مي شود ،

مردم عبور مي كنند و كسي جرئت نمي كند از آن جلوگيري كند.

31. پيامبر(ص): (در آخر الزمان يعني نزديكي ظهور ) زمين لرزه بسيار مي شود.

32. پيامبر(ص): انتظارميرودكه حتي يك قفيزگندم ويك درهم پول به مردم عراق نرسد.

33. امام صادق(ع): رودخانه ها خشك مي شود و قحطي و گراني پيش مي آيد.



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام زمان،احادیث مهدویت،احادیث،حدیث،امام مهدی در کلام معصومین،معصومین،کلام معصومین،آخرالزمان،احادیث درباره آخرالزمان،آخرالزمان، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 5 مهر 1394
حضرت مهدي در آينه کلام معصومين

http://s5.picofile.com/file/8113821542/%DA%A9.jpg

 رسول اللّه (ص)

«لاتقوم الساعة حتي يقوم القائم الحق منّا و ذلک حين يأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلک. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو علي الثلج فانّه خليفة اللّه عزّوجلّ و خليفتي.» [بحارالانوار ج 51 ص 65] .

«روز قيامت فرا نمي رسد مگر آنکه از بين ما «قائم حقيقي» قيام نمايد. و آن قيام، زماني خواهد بود که خداي عزّوجلّ او را اجازه فرمايد. هرکس پيرو او باشد نجات مي يابد و هرکه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاک مي شود. اي بندگان خدا! خدا را، خدا را; بر شما باد که به نزدش آييد اگرچه بر روي يخ و برف راه رويد. زيرا او خليفه خداي عزّوجلّ و جانشين من است.»

» اميرالمؤمنين علي (ع)

قال للحسين (عليه السلام): «التاسع من ولدک يا حسين! هو القائم بالحق، المظهر للدين، الباسط للعدل»، قال الحسين (عليه السلام) فقلت: يا اميرالمؤمنين و إنّ ذلک لکائن؟ فقال (عليه السلام): «اي و الذي بعث محمداً بالنبوة و اصطفاه علي جميع البريّه و لکن بعد غيبة و حيرة لاتثبت فيها علي دينه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين أخذ اللّه ميثاقهم بولايتنا و کتب في قلوبهم الايمان و ايّدهم بروح منه». [بحارالانوار ج 51 ص 51] .

«به حسين (عليه السلام) فرمود: نهمين فرزند تو اي حسين! قيام کننده به حق و آشکار سازنده دين و گستراننده عدالت است.

امام حسين (عليه السلام) گويد: پرسيدم: يا اميرالمؤمنين! آيا حتماً چنين خواهد شد؟

فرمود: آري! قسم به کسي که حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) را به پيامبري بر انگيخت و او را بر تمام خلايق برگزيد، چنين خواهد شد، امّا بعد از غيبت و حيرتي که در آن کسي ثابت قدم بر دين نمي ماند مگر مخلصين و دارندگان روح يقين آنان که خداوند نسبت به ولايت ما از آنان پيمان گرفته و ايمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحي از جانب خود تأييد فرموده است.»

» حضرت زهرا (س)

«قال لي رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) أبشري يا فاطمة، المهديّ منک». [منتخب الاثر صفحه 192] .

«رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: اي فاطمه! ترا بشارت باد به اينکه حضرت «مهدي (عليه السلام)» از نسل توست.»

» امام حسن مجتبي (ع)

فرمود:

«ما منّا احدٌ اِلاّ ويقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه اِلاّ القائم الّذي يصلّي روح اللّه عيسي بن مريم خلفه فان اللّه عزّوجلّ يخفي ولادته و يُغيّب شخصه لئلاّ يکون لأحد في عنقه بيعة». [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 صفحه 316] .

«هيچ يک از ما اهلبيت نيست مگر آنکه بيعتي از طاغوت زمانش را اجباراً بر عهده دارد. مگر حضرت «قائم» که عيسي بن مريم، روح اللّه پشت سر او نماز مي گذارد.

خداوند ولادت او را مخفي مي دارد و شخص او را از ديدگان، غايب مي گرداند، تا بيعت هيچ کس را بر گردن نداشته باشد.»

» امام حسين (ع)

«منّا اثنا عشر مهديّاً اوّلهم اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) و آخرهم التاسع من ولدي و هو الامام القائم بالحق. يحيي اللّه به الأرض بعد موتها و يظهر به دين الحق علي الدين کلّه و لو کره المشرکون». [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 ص 317] .

«دوازده هدايت شده هدايتگر از بين ما هستند، اولين آنان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) و آخرين آنان، نهمين فرزند من است که پيشواي قيام کننده به حق خواهد بود، خداوند به وسيله او زمين را پس از موات شدنش زنده مي کند و به دست او دين حق را بر تمامي اديان پيروز مي سازد، اگرچه مشرکان را ناخوشايند باشد.»

» امام زين العابدين (ع)

«إن للقائم منّا غيبتين، احداهما أطول من الأخري... فيطول أمرها حتي يرجع عن هذا الامر اکثر من يقول به، فلايثبت عليه اِلاّ من قوي يقينه و صحّت معرفته و لم يجد في نفسه حرجاً ممّا قضينا و سلّم لنا اهل البيت.» [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 ص 323 و 324] .

«براي قائم ما دو غيبت هست. يکي از آن دو طولاني تر از ديگري است... و آن قدر طول خواهد کشيد که اکثر معتقدين به ولايت، از او دست خواهند کشيد. در آن زمان کسي بر امامت و ولايت او ثابت قدم و استوار نمي ماند مگر آن که ايمانش قوي، و شناختش درست باشد و در نفس خويش نسبت به حکم و قضاوت ما هيچ گرفتگي و کراهتي احساس نکند و تسليم ما اهلبيت باشد.»

» امام باقر (ع)

راوي گويد از امام (عليه السلام) در باره آيه شريفه «فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکوير: 15 و 16» سئوال کردم. فرمود: «هذا مولود في آخر الزمان. هو المهدي من هذه العترة. تکون له حيرة و غيبة، يضلّ فيها اقوام و يهتدي فيها أقوام. فياطوبي لک إن أدرکته و يا طوبي لمن أدرکه.» [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29ص 330] .

«مراد اين آيه، مولودي در آخر الزمان است که همان مهدي از اين خاندان است. او را حيرت و غيبتي هست که در آن گروههايي گمراه شوند و گروههايي ديگر هدايت پذيرند. خوشا به حال تو اگر او را درک کني و خوشا به حال هرکسي که او را درک کند.»

» امام صادق (ع)

«إنّ لصاحب هذا الامر غيبة، فليتّق اللّه عبد و ليتمسّک بدينه». [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 ص343] .

«همانا براي صاحب اين امر غيبتي هست، پس بنده خدا در آن دوران بايد تقواي الهي پيشه کند و به دينش چنگ زند.»

» امام کاظم (ع)

«صاحب هذا الامر، هو الطريد الوحيد الغريب الغائب عن أهله الموتور بأبيه». [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 ص361] .

«صاحب اين امر ـ حضرت مهدي (عليه السلام) ـ رانده شده، تنها، غريب، غائب و دور از اهل و خونخواه پدر خويش مي باشد.»

» امام رضا (ع)

«... و بعد الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره، لو لم يبق من الدنيا اِلاّ يوم واحد لطوّل اللّه ذلک اليوم حتي يخرج فيملأها عدلا کما ملئت جوراً». [کمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 ص372 ـ عيون اخبار الرضا] .

«و بعد از امام حسن عسکري (عليه السلام) فرزندش حضرت حجّت قائم، امام خواهد بود آن کس که در دوران غيبتش مورد انتظار، و در زمان ظهورش مورد اطاعت مؤمنان است. اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد خدا همان روز را چنان طولاني کند که قيام فرمايد و زمين را از عدالت پر کند چنانکه از ستم پر شده باشد.»

» امام جواد (ع)

در باره اينکه چرا حضرت مهدي (عليه السلام) «منتظَر» ناميده مي شود فرمود:

«إن له غيبة يکثر ايامها و يطول امدها فينتظر خروجه المخلصون و ينکره المرتابون و يستهزئ به الجاحدون و يکذَّب فيها الوقاتون و يهلک فيها المستعجلون و ينجو فيها المسلّمون». [بحارالانوار ج 51 ص 158 ـ کمال الدين صفحه 378] .

«او را غيبتي هست که زمانش زياد است و پايانش به طول مي انجامد. پس مخلصين چشم انتظار قيام او مي مانند و شک کنندگان به انکار او بر مي خيزند و منکرين به استهزاي او مي پردازند و تعيين کنندگان وقت ظهور مورد تکذيب قرار مي گيرند و عجله کنندگان در آن هلاک مي شوند و تسليم شدگان نجات مي يابند.»

» امام علي النقي (ع)

«اذا غاب صاحبکم عن دار الظالمين، فتوقّعوا الفرج». [کمال الدين جلد 2 باب 37 ـ صفحه 380.] .

«زماني که صاحب و امام شما از ديار ستمگران غايب گشت، چشم انتظار فرج باشيد.»

» امام حسن عسکري (ع)

«المنکر لولدي کمن اقرّ بجميع أنبياء اللّه و رسله ثم انکر نبوّة محمد رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) و المنکر لرسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) کمن انکر جميع الانبياء لأن طاعة آخرنا کطاعة اوّلنا و المنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا». [کمال الدين جلد 2 باب 38، صفحه 409.] .

«کسي که فرزندم ـ مهدي (عليه السلام) ـ را انکار کند مانند کسي است که تمام پيامبران و رسولان الهي را قبول داشته باشد، اما نبوت حضرت محمد رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) را انکار کند. و انکار کننده رسول اللّه مانند کسي است که همه انبياء را انکار نمايد. چون اطاعت آخرين امام ما به منزله اطاعت اولين امام است و منکر آخرين امام ما به منزله منکر اولين امام است.»



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام زمان،احادیث مهدویت،احادیث،حدیث،امام مهدی در کلام معصومین،معصومین،کلام معصومین، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 5 مهر 1394
طول عمر از محالات است؟

 غیبت امام زمان از مسلّمات و عمر ایشان طولانی می‌باشد، حال چطور می‌شود شخصی این‌قدر عمر داشته باشد؟! در سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمدند و الآن ۱۴۳۵ است، یعنی بیش از ۱۱۷۰ سال تقریباً عمر شریف امام است. مگر می‌شود شخصی این قدر عمر داشته باشد؟
جواب خیلی واضح است. مگر طول عمر از محالات است؟ آیا مثل جمع بین نقیضین و جمع بین ضدیّن محال است؟! مانند این که آن واحد چیزی هم داغ باشد و بسوزاند و هم یخ باشد، يا در آنِ واحد، کسی این‌جا باشد و این‌جا نباشد؟ آیا طول عمر این‌گونه از محالات است یا امر ممکن است؟ یعنی اگر یک فرد معمولی، سلامتی خود را حفظ کند و عمر او طولانی بشود، آیا باز هم محال است؟
وقتی که شیطان از خدا عمر طولانی تا قیامت خواست و گفت: «رَبِّ فَأَنْظِرْني‏ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون [ص/ ۷۹]»، آیا درخواست محال کرد؟ خدا فرمود که «فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرين»؛ به تو عمر طولانی می‌دهم امّا تا زمانی معلوم. خداوند وعده‌ی امر محالی را به شيطان داد؟! او محال درخواست کرد و خدا هم وعده‌ی امری ناشدنی به وی داد؟! طولانی بودن عمر، امر محالی نیست. خدا نسبت به حضرت یونس می‌فرماید: «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ، لَلَبِثَ في‏ بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون [صافات/ ۱۴۳-۱۴۴] اگر جزء عبادت‌کنندگان نبود، در شکم ماهی تا قیامت می‌ماند».

پس آیه اشاره دارد که طول عمر ممکن است. امر محالی نیست و ممکن بود که خدا حضرت یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد. شواهدی هم داریم که کسانی عمرهای طولانی داشتند و الآن هم هستند. وقتی که امر محال نباشد و ممکن باشد، نمونه‌های آن زیاد می‌شود. برخی صد تا ۹۰۰۰ سال عمر کردند. ده‌ها روایات اگر بیان کند که امام زمان متولد شده و زنده است، چه استبعادی دارد و چرا نپذیریم؟ باید به چشم ببینیم؟! خیلی از مکان‌ها را ندیده‌ایم، ولی قبول داریم. خیلی از افراد کشورهایی را ندیده‌اند امّا قبول دارند. آیا می‌توانند بگویند چون ندیدیم، قبول نداریم؟

آیا طول عمر ممکن است؟ بله ممکن است و نمونه‌های زیادی دارد. مرحوم آیت الله طبسی در کتاب الشیعة و الرجعة بحث مفصلی راجع به طبقات معمرین دارد (کسانی که عمرهای طولانی داشتند) که ما به صورت خلاصه به ۵ طبقه آن را تقسیم کرده‌ایم.[۱]

طبقه‌ی نخست، کسانی که عمر آن‌ها از ۱۰۰ سال تجاوز کرد تا به ۳۰۰ یا زیر ۳۰۰ سال رسید، که ایشان به بیش از پنجاه مورد اشاره می‌کند. ابراهیم خلیل الله، دویست سال عمر کرد. اسماعیل ذبیح الله ۱۳۷ سال. یوسف بن یعقوب ۱۲۳ سال. مرحوم شیخ اسماعیل قزوینی مشهور به آخوند که ۱۶۱ سال عمر کرد. صفی بن رباح ۲۷۰ سال عمر کرد. حرب بن مذحجی حدود ۲۶۰ سال. خثعم ابن عوف ۲۵۰ سال. تقریباً ۳۵ نفر را اسم می‌برد که عمر آن‌ها از دویست رد کرده بود. شعیب پیامبر ۲۴۲ سال عمر کرد.

طبقه‌ی دوم؛ کسانی که از سیصد سال رد کردند، و تا پانصد و یا زیر پانصد هستند. ربیع ابن ضبع فزاری ۳۸۰ سال عمر کرد و پیامبر اکرم را دید امّا اسلام نیاورد. این موارد را از کتاب الشیعه و الرجعة نقل می‌کنیم که مرحوم طبسی می‌خواهد ابهت و هیمنه‌ی اشکال را بشکند که چطور می‌شود کسی عمر طولانی داشته باشد. اکثم بن سیفی اسدی تمیمی ۳۳۰ سال عمر کرد. ذوجدن حمیری پادشاه سیصد سال. عبد ابن شرید جرهمی ۳۱۳ سال. عمر بن ربیعه ۳۴۰ سال. سوی بن کاهن سیصد سال. عبدالمسیح ۳۵۰ سال. ذو أصبغ عدوانی سیصد سال. مرحوم طبسی ۲۱ مورد از کسانی می‌آورد که معروف یا پادشاه یا رئیس عشیره یا رئیس قبیله و شخصیّت‌های مورد توجه بودند. عمر این‌ها از سیصد سال تجاوز کرد. بنیاس از ملوک بنی کلدان چهارصد سال. قبطیم از فراعنه مصر ۴۸۰ سال. باز یکی دیگر از فراعنه مصر چهارصد سال عمر کرد. کشن از ملوک هند چهارصد سال. عبد شمس از بنی قحطان چهارصد سال. درید بن یزید دوایی ۴۵۶ سال. عینان از ملوک مصر چهارصد سال. شالخ ۴۹۳ سال. عرفع شاه ۴۹۲ سال.

طبقه‌ی سوم؛ کسانی که از پانصد سال رد کردند تا هشتصد و زیر هشتصد عمر کرده‌اند. لقمان بن عاد کبیر (غیر از لقمان حکیم) پانصد سال عمر کرد. هوشنگ پسر کیومرث پانصد سال. فیروز رأی از پادشاهان هند ۵۳۷ سال. حضرت مریم پانصد سال. معروف است قس بن ایادی از ششصد سال عمر او بیش‌تر شد. عده‌ای می‌گویند اسامه بن نوح جزو انبیا بوده است، ششصد سال عمر کرد. رستم پسر زال ششصد سال. فرعون که در عصر حضرت موسی بود ۶۲۰ سال عمر کرد. چطور به این‌ها کسی اشکال نمی‌کند و نمی‌گوید چنین عمر طولانی نمی‌شود، امّا به عمر امام زمان اشکال می‌کنند؟ دوران دعوت هود پیامبر ۶۷۰ سال طول کشید و عمر طبیعی پیروان یا قوم او (اعم از این‌که پیروی کرده یا نکرده باشند) چهارصد سال بود. در کمال الدین مرحوم صدوق نقل کرده‌اند عمر شریف سلیمان از انبیا الله ۷۱۲ سال بود، البته در بعضی از تواریخ آمده هزار سال عمر کرد. جمشید ۷۱۶ سال عمر کرد. گرشاسب از پادشاهان ایران ۷۰۵ سال. عزیز مصر هفتصد سال. ریان بن دومغ در زمان یوسف صدیق هفتصد سال. نوه‌ی حام بن نوح موحد بود و به خاتم انبیاء اعتقاد داشت که هفتصد سال عمر کرد.

طبقه‌ی چهارم؛ که از هشتصد رد کرده، و تا هزار و زیر هزار سال عمر کرده‌اند. عمر بن عامر از حاکمان سرزمین سبأ هشتصد سال عمر کرد. تهمورث هشتصد سال و به او نسبت داده‌اند که قندهار را ساخته است. ادریس پیامبر که پس از دویست سال از وفات حضرت آدم مبعوث شد؛ هنگام فوت ۹۶۲ ساله بود. آدم صفی الله ۹۳۰ سال عمر کرد. حوا  ۹۳۱ سال. شیث ابن آدم ۹۱۲ سال. عدیم از پادشاهان مصر ۹۲۶ سال. سربابک پادشاه هند ۹۳۵ سال.

طبقه پنجم؛ کسانی که عمر آن‌ها از هزار سال رد شده. کیومرث هزار سال عمر کرد. یوشال از فرزندان قینان هزار سال عمر کرد. ضحاک معروف است که هزار سال عمر کرد. صاحب المهرجان ۱۵۰۰ سال. بخت النصر یا النَصر ۱۵۰۷ سال. حضرت نوح پیامبر ۲۵۰۰ سال عمر کرد. بعضی می‌گویند ۴۵۵۰ سال. عناق دختر حضرت آدم سه هزار سال. عوج بن عناق ۳۶۰۰ سال که تا زمان حضرت موسی زنده بود. لقمان حکیم معروف چهارهزار سال، البته بعضی می‌گویند هزار سال، که مواعظ او معروف است و خدا در قرآن کریم از پندهای او سخن به میان آورده است. حضرت خضر، که معروف است با حضرت موسی بود و در دوران غیبت امام زمان مونس و همراه حضرت هستند. روایت را خاصّه و عامه نقل می‌کنند که حضرت خضر الآن زنده و تا الآن عمر ایشان بالغ بر نه‌هزار سال است.[۲]

چه مشکلی هست وقتی که طول عمر امر محالی نیست؟ از صد تا نه‌هزار سال تاریخ و روایات حکایت دارد کسانی بودند که تا این حد عمر کردند. روایات صحیح که در کتاب معجم الامام مهدی جمع شده، قریب به دوهزار روایت است. بخشی از روایات راجع به ولادت و غیبت حضرت است. این حجم سنگین روایات از معصومان هست و روایات با سند صحیح و متواتر می‌باشد که اگر متواتر باشد، اصلاً کاری به بررسی سندی هم نداریم.[۳]

این همه روایت اشاره به ولادت حضرت دارد و این‌که فرزند بلافصل امام عسکری است، یعنی متولد شده است. اگر بگوییم متولد نشده که دیگر فرزند بلافصل نیست. نتیجه این می‌شود که غیبت امام زمان از مسلّمات و عمر ایشان طولانی می‌باشد و هیچ استبعاد ندارد، بلکه امری ممکن است و محال نیست. عمر طولانی واقع شده و کسی در این قضیه شک نکرده است.

پی‌نوشت:

[۱]. الشیعة و الرجعة، تألیف محمد رضا طبسی نجفی، ج ۱، ص ۲۵۳.
[۲]. همان، ج ۱، ص ۲۴
[۳]. معجم الأحادیث الإمام المهدی (علیه السلام)، نویسنده: موسسه معارف اسلامی، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران،



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،طول عمر از محالات،طول عمر،محالات،عمر،طول عمر حضرت مهدی،غیبت امام زمان،غیبت،اسلام، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 4 مهر 1394
رفتار امام مهدی (عج) با اعراب

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک نویسنده‌ی مغرض وهابی با هدف تفرقه افکنی بین مسلمین مدعی می‌شود؛ امام زمان شیعیان، نژاد عرب را قتل عام کرده، ریشه‎ی آنان را منقرض می‌کند و از همین رو، احادیث آن‌ها به اعراب وعده می‌دهد که وقتی امام غایبشان بازگشت، جنگ بزرگی علیه اعراب به راه خواهد انداخت و کسی از آن‌ها را باقی نخواهد گذاشت.[۱]
در جواب او می‌گوییم؛ روایاتی که در این بحث به آنها استناد کرده جز یک روایت، همگی  از نظر سندی ضعیف و غیر قابل اعتمادند و در روایت مذکور نیز نامی از امام مهدی(علیه السلام) برده نشده‌است. جالب این جاست که اگر این نویسنده پیش از داستان سرایی درباره دشمنی فارسیان با اعراب، اندکی به منابع اهل سنت مراجعه می‌کرد، عجولانه این احادیث را، ساخته و پرداخته شیعیان فارسی زبان نمی‌خواند، زیرا این مضمون در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد.  به عنوان نمونه؛ احمد حنبل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین روایت می‌کند: «میان رکن و مقام برای مردی بیعت گرفته می‌شود و کسی جز اهل خانه کعبه حرمت آن را نمی‌شکند. پس چون حرمت آن را شکستند از هلاکت عرب نپرس.»[۲]
البته در این حدیث؛ از امام مهدی(علیه السلام)، چگونگی هلاکت عرب، یا شخص یا افرادی که عرب به دست آنان هلاک می‌شود، سخنی به میان نیامده‌است. اما میان این احادیث و روایات شیعه در مورد اصل نابودی اعراب در آخر زمان اشتراک نظر وجود دارد. اگر وجود این روایات شیعه از دشمنی شیعیان عجم با نژاد عرب ناشی می‌شود، پس چرا این مضمون را دانشمندان اهل سنت هم روایت کرده‌اند؟ آیا آنان نیز با جنس عرب دشمنی دارند؟! یا این که مشکل در افکار امثال القفاری و دیدگاه‌های لجوجانه و متعصب او‌ست؟ منصفان خود قضاوت کنند!
خدا را شکر که در مورد اهل فارس احادیث فراوانی از بخاری، مسلم، ترمذی و احمد حنبل روایت شده‌است: «اگر ایمان در ستاره ثریا باشد مردانی از سرزمین این(سلمان فارسی) آن را به دست خواهند آورد»[۳] «اگر علم در ستاره ثریا باشد مردانی از فارس آن را به دست خواهند آورد.»[۴]
باید افزود که برخورد القفاری با احادیث شیعه برخوردی گزینشی است؛ زیرا اگر روایتی از همراهی نکردن اعراب با امام مهدی(علیه السلام) سخن گفته، کنار آن، در روایات متعدد دیگری به صراحت این مطلب نفی شده‌است. کتاب دلائل الامامة به سند متصل از انس بن مالک روایت می‌کند: «ای علی اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده‌باشد. خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا اینکه مردی از خاندان تو به حکمت می‌رسد که به او مهدی گفته می‌شود. او به سوی خداوند بلند مرتبه هدایت می‌کند و عرب به وسیله او هدایت می‌یابد؛ همچنان که تو مشرکان و کافران را از گمراهی هدایت کردی».[۵]
فضل بن شاذان نیز به سند خود از امام باقر(علیه السلام) روایت می‌کند: «سیصد و اندی نفر به تعداد اهل بدر میان رکن و مقام با قائم بیعت می‌کنند و در میان آنان نجیبان اهل مصر و ابدال اهل شام و اغیار اهل عراق وجود دارند و او به اندازه‌ای که خداوند بخواهد خواهند ماند.»[۶] اینها روایاتی است که دانشمندان شیعه در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند؛ روایاتی که از حضوراعراب در جمع یاران مهدی (علیه السلام) و بلکه در جمع ۳۱۳ یار ویژه‌ی آن حضرت، که امیران و وزیرانند گزارش می‌دهد. اما درباره‌ی روایات مورد اشاره‌ی القفاری باید گفت؛ اگر روایتی از درگیری، شدت و صلابت امام مهدی(علیه السلام) عليه عرب سخن می‌گوید، منظور تمام اعراب نیست؛ بلکه اعرابی است که پس از آشکار شدن حقیقت معاندانه ومغرضانه آن را انکار کنند ودر برابر خواسته‌های الهی آن حضرت، سر تسلیم فرود نیاورند. البته روشن است که با وجود این معیار، میان اعراب و غیر اعراب نخواهد داشت و هر کس بخواهد طغیانگری کند، چه عرب باشد چه عجم، با عکس العمل شدید آن حضرت مواجه خواهد شد، و هر کس چه عرب و چه عجم، به ندای خدایی‌اش پاسخ مثبت دهد، حضرت صمیمانه از او استقبال خواهند کرد. بنابراین، نژاد و زبان تعیین کننده‌ی نوع رفتار امام مهدی(علیه السلام) نیست، بلکه عکس العمل انسان‌ها در برابر دعوت‌ها و روشن‌گری‌های آن حضرت نقش‌آفرین و تاثیرگذار است. پس روشن است که امثال القفاری که مغرضانه و کینه‌ورزانه و معاندانه با مهدی آخرالزمان(علیه السلام) برخورد می‌کنند، باید نگران عاقبت شوم خود باشند نه انسان‌های صالح از هر قوم و نژادی. 

پی‌نوشت‌:
[۱]. اصول مذهب شیعه، القفاری، انتشارات دارالرضاء، ص۱۰۶۴
[۲]. مسند احمد، اخمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۳۱۲
[۳]. صحیح بخاری، بخاری، بیروت دارالفکر،چاپ اول،۱۳۶۵ش، ج۶،ص۶۳/ صحیح مسلم،  مسلم نیشابوری، بیروت، دارالفکر،چاپ اول۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۹۱
[۴]. مسند احمد، ج۲، ص۴۲۰
[۵]. دلائل الامامة، طبری، قم، موسسه البعثه،چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۴۶۹
[۶]. الغیبة للحجة،محمد بن ابراهیم نعمانی، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ص۴۷۶



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی، رفتار امام مهدی با اعراب،اعراب،امام مهدی،امام زمان،رفتار امام زمان با اعراب،رفتار با اعراب، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 4 مهر 1394
مشتركات فِرَق انحرافی مدعی مهدويت

فرق انحرافی، به ویژه آنان که بابیت و مهدویت هستند مشترکات فراوانی دارند که از جمله به شش مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. پنهان بودن سرکرده فرقه از دید عموم:
معمولاً سران فرق انحرافی از دید عموم مردم پنهان‌اند، چون اگر در انظار عمومی باشند، نقاط ضعفشان بر همگان روشن می‌شود. نمونه آشکار این بحث، علی محمد باب شیرازی است که مدعی بابیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او در ابتدای توسط حاکم شیراز دستگیر شد و به انظار عمومی آمد و در حبس خانگی قرار گرفت تا در میان مردم باشد. مردم رفتار را دیدند و گفتارش را شنیدند و بررسی کردند و در مدت کوتاهی همه به کذب ادعای او پی بردند؛ لیکن با مرگ حاکم شیراز فرار کرد و به اصفهان آمد، از دید مردم مخفی شد. اطرافیان او چنان برایش تبلیغ کردند که هر آن کس او را نمی‌شناخت گمان کرد امام زمان ظهور کرده است، از این‌رو به سویش آمدند و در راهش جان دادند.
جالب است بدانید پس از اعدام باب سفیر روس با یک نقاش سر جنازه او حاضر شد و از جسد بی‌جان او تصویزی تهیه کرد و به گونه وانمود شد که او مهدی موعود بوده و شهیدی مقدس است.

۲. شیوه‌های مشترک در استناد به آیات و روایات:
همه فِرقی که از اسلام منشعب شدند، در استناد به آیات و روایات یا در پی تحریف لفظی یا معنویند، از این‌رو دست خود را به تقطیع، تأویل و باطن‌گرایی می‌آلایند؛ یعنی با کم و زیاد لفظی یا معنوی، یا آیه و روایت را تکه تکه می‌کنند و قسمتی را به قسمت دیگر می‌چسبانند تا معنای دیگری به‌دست آید، یا تأویل و باطن را به میان می‌کشند و می‌گویند معنای ظاهری مراد نیست و معنای حقیقی نزد ماست… برای این مورد نیز نمونه‌های فراوانی از فِرق مختلف وجود دارد که می‌توان در مقالات «شیوه استناد بابیت و بهائیت به حدیث سنه ستین» یا «شیوه استناد بهائیان به حدیث لوح» و … مشاهده کرد.
در غیر آیات و روایات نیز نمونه‌هایی هست، برای نمونه اسماعیلیه به حدی باطن‌گراست که معنای ظاهری را به کلی نفی می‌کند و وضو را به معنای امام و تیمم را به معنای نائب امام معرفی می‌کند.

۳. ادعاهای پلکانی:
معمولاً سران فرق انحرافی به یک عنوان بسنده نمی‌کنند؛ برای نمونه علی محمد باب از ادعای ذکریت به بابیت و از بابیت به مهدویت و نبوت و الوهیت رسید. او در سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعای ذکریت و بابیت دارد، لیکن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ که به چهریق و ماکو منتقل می‌شود، از امامت و نبوت و الوهیت دم می‌زند. این وجه اشتراک در مدعیان امروز نیز وجود دارد که دم از یمانی بودن و فرزند امام زمانی می‌زنند و سپس مهدی می‌شوند و از قائم آل محمد و منجی موعود بودن خود سخن می‌گویند.

۴. عقل‌گرایی افراطی یا نفی عقل:
مدعیان دروغین بسته به نوع ادعای خود، یا عقل‌گرای افراطی هستند مثل اسماعیلیه و بابیت و بهائیت یا عقل را به کلی نفی می‌کنند و می‌گویند عقل ما ناقص است و توان فهم ندارد و اخباری می‌شوند، مثل جریانی مدعی یمانی.

۵. زیر سؤال بردن رسالت فقها و علما:
اینان از ابتدا به ویژه از عصر غیبت با علما که نائبان عام حضرت حجت هستند، مشکل داشتند، زیرا علما مانع دستیابی سران فرق به اهدافشان بوده‌اند. به ویژه از عصر قاجار به این طرف که بسیاری از فرق با رسالت رودررویی با علما و جایگزین علما شدن ساخته و پرداخته شدند. روس و انگلیس بابیت و بهائیت را به عنوان مهدی موعود و امام زمان شیعه ساخت و در ایران مستقر کرد تا سکان هدایت مردم را از دست علما بگیرد و امروزه نیز مدعیان ظهور کرده‌اند که با نفی جایگاه علما در پی غصب جایگاه آنان‌اند تا به رسالت خود، یعنی نابودی مذهب با به کارگیری مذهب دست یابند.

۶. ادعای منجی بودن:
مدعیان دروغین با سوء استفاده از اندیشه مهدویت، مشکلات افراد و جامعه را بزرگ می‌کنند و با جذب افراد کم ظرفیتی که از مشکلات خسته شده‌اند، مردم را از ادامه راه مأیوس کرده و با وعده و عید به سوی خود بکشانند. آنان خود را منجی حل مشکلات مردم معرفی می‌کنند و به گونه‌ای وانمود می‌کنند که تنها راه نجات آنان هستند…



:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،امام زمان،فرق های انحرافی،مشتركات فِرَق انحرافی مدعی مهدويت،مشترکات فرقه ها،فرقه های انحرافی،فرقه،مدعی مهدویت، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 3 مهر 1394
حضور بهائيت در انجمنهاي‌ ماسوني‌ و شبه‌ ماسوني‌

حضور بهائيت در انجمنهاي‌ ماسوني‌ و شبه‌ ماسوني‌

حضور تعدادي‌ از بابيان‌ در انجمنهاي‌ مخفي‌ در کنار چهره‌هاي‌ شاخص‌ فراماسونري‌ و عضويت‌ تعدادي‌ از آنها در فراموشخانه‌ ملکم‌ و لژ بيداري‌ در دوره‌ قاجار و در آستانه‌ مشروطه، حکايت‌ از همنوايي‌ اين‌ دو  جريان‌ با هم دارد.
 


‌‌با دستگيري‌ و اعدام‌ باب‌ و وقوع‌ حوادث‌ خونين‌ در ايران‌ (در خلال‌ سالهاي‌ 1264 و 1265ق) نظير ترور آيت‌ الله‌ شهيد ثالث‌ و آشوب‌ در نقاط‌ مختلف‌ ايران‌ (مازندران، زنجان‌ و نيريز) مقارن‌ با سالهاي‌ نخست‌ سلطنت‌ ناصرالدين‌شاه، اوضاع‌ کشور بسيار آشفته‌ شد و حمايت‌ پنهان‌ و آشکار بيگانگان‌ از عناصر شورشي، بر پيچيدگي‌ اوضاع ‌افزود. اما اقدامات‌ قاطع‌ اميرکبير در سرکوب‌ غائله، عرصه‌ را بر آنها تنگ‌ کرد و توانست‌ موج‌ ناآرامي‌هاي‌ ناشي‌ از شورش‌ مسلحانه‌ بابيان‌ را مهار کند. اتباع‌ باب‌ که‌ بعد از اعدام‌ او بر سر جانشيني‌ دچار درگيريهايي‌ شده‌ بودند در 1268ق‌ ناصرالدين‌شاه‌ را با هماهنگي‌ برخي‌ از سران‌ حکومت‌ نظير ميرزا آقاخان‌ نوري‌ ترور کردند که‌ البته‌ به‌ جايي‌ نرسيد و توطئه‌گران‌ (از جمله‌ حسينعلي‌ بهاء) دستگير شدند. حمايت‌ جدي‌ سفارت‌ روسيه‌ و شخص‌ سفير، پرنس‌ دالگوروکي، از بهاء باعث‌ شد که‌ او همچون‌ يک‌ تحت‌ الحمايه‌ روس‌ از زندان‌ و اعدام‌ نجات‌ يافته‌ و در 1269 تحت‌الحفظ‌ به‌ بغداد منتقل‌ شود. بهاء با همکاري‌ برادرش‌ (يحيي‌ صبح‌ازل) که‌ او نيز خود را به‌ بغداد رسانده‌ بود موفق‌ شد بابيان‌ را گرد خود جمع‌ کند و به‌ فعاليتهاي‌سوء خويش‌ ادامه‌ دهد. در فاصله‌ 1270ــ1280ق‌ اتفاقات‌ مهمي‌ در ايران‌ رخ‌ داد که‌ از جمله‌ آنها مي‌توان‌ به‌ واقعه‌ تجزيه‌ هرات‌ و‌ افغانستان‌ از ايران، تأسيس‌ فراموشخانه‌ فراماسونري‌ ملکم‌ خان‌ و انحلال‌ آن، ورود مانکجي‌ ليمجي‌ هاتريا (رئيس‌ سازمان‌ اطلاعاتي‌ انگليس‌ در ايران) به‌ کشورمان‌ در 1270ق‌ و ملاقاتش‌ در 1280ق‌ با حسينعلي‌ بهاء در بغداد اشاره‌ کرد. ‌

با سرخوردگي‌ بابيان‌ از عدم‌ موفقيت‌ در سرنگوني‌ قاجاريه‌ و آشنايي‌ آنها با افکار و تحرکات‌ اعضاي‌ محفل‌ فرهنگي‌ مانکجي‌ نظير شاهزاده‌ جلال‌الدين‌ ميرزا، آخوندزاده، ميرزا ملکم‌خان، ميرزا حسين‌خان‌ سپهسالار و...، تغييراتي‌ در روش‌ فکري‌ ايشان‌ به‌ وجود آمد و آنها با افکار ماسوني‌ و ليبرالي‌ آشنا شدند. بابيان‌ در ادرنه‌ با افکار آخوندزاده‌ (يعني همان‌ بالگونيک‌ فتحعلي‌ آخوندوف: دستيار نايب‌ السلطنه‌ روسيه‌ در قفقاز اشغالي، و يکي‌ از مروجين‌ فراماسونري‌ در ايران) آشنا شدند. آنان‌ با ديدن‌ مکاتيب‌ جلال‌الدوله‌ و کمال‌الدوله‌ اثر آخوندوف‌ پي‌ بردند غير از دعاوي‌ باب، حرفهاي‌ ديگري‌ نيز از جمله‌ افکار ضدديني‌ آخوندوف‌ و ملکم‌ وجود دارد که‌ در ايران‌ رواج‌ يافته‌ است. نفوذ سپهسالار و ملکم‌ در حلقه‌ اطرافيان‌ ناصرالدين‌شاه‌ به‌ آنان‌ آموخت‌ که‌ اگر راه‌ شورش‌ مسلحانه‌ مسدود است، از راه‌ ديگر هم‌ مي‌توان‌ به‌ مقصود رسيد. ‌

آنان‌ با تدوين‌ کتاب‌ «تاريخ‌ جديد» که‌ صورت‌ اصلاح‌ شده‌ «تاريخ‌ قديم» بابيان‌ بود واژه‌هاي‌ تند بر ضد شاه‌ قاجار و برخي‌ عوامل‌ حکومت‌ را حذف‌ يا تعديل‌ کردند و در عوض، همصدا با امثال‌ آخوندوف، حملات‌ پيشين‌ خود به‌ روحانيت‌ را شدت‌ بخشيدند. آنها با استفاده‌ از روش‌ ملکم‌ و آخوندزاده، دست‌ به‌ تأليف‌ رساله‌هاي‌ جديدي‌ مانند مقاله‌ سياح‌ يا رسالات‌ ديگري‌ به‌ تقليد از روش‌ رساله‌ «شيخ‌ و رفيق» زدند. ملکم‌خان‌ مؤ‌سس‌ فراموشخانه‌ در ايران‌ با حسينعلي‌ بهاء ارتباطاتي‌ داشت. بر طبق‌ گزارش‌ رکن‌الدوله‌ به‌ امين‌السلطان‌ در 1308ق، ملکم‌ در عکا با بهاء ديدار و مذاکره‌ داشته‌ است.1 عباس‌ افندي‌ نيز بعدها طي‌ نوشته‌اي‌ تلويحاً‌ از زحمات‌ ملکم‌ تقدير و از اينکه‌ دوستانش‌ حق‌ او را پاس‌ نداشتند اظهار تأسف‌ مي‌کند.2

ارتباط‌ بهاء با مانکجي، که‌ يکي‌ از مهمترين‌ پلهاي‌ ارتباط‌ بين‌ بهائيان‌ با فراماسونها و دولت‌ بريتانيا بود، بسيار مهم‌ است. جايگاه‌ سياسي‌ / اطلاعاتي‌ مانکجي‌ در تحولات‌ ايران، عضويتش‌ در لژهاي‌ ماسوني‌ هندوستان‌ و راه‌اندازي‌ فراموشخانه‌ توسط‌ و به‌ تشويق‌ اعضاي‌ محفل‌ او در ايران‌ و حضور برخي‌ از بابيان‌ در اين‌ سازمان‌ مخفي‌ و فوق‌ سري‌ جاسوسي، حکايت‌ از تجمع‌ همه‌ براندازان‌ فعال، در تشکيلاتي‌ مخفي‌ مي‌کرد که‌ مبارزه‌ با اديان‌ وحياني‌ و نفوذ در شئون‌ سياسي‌ و فرهنگي‌ و اقتصادي‌ ملتهاي‌ مسلمان‌ را با ادبياتي‌ جديد و نوين‌ مبتني‌ بر اومانيسم، وحدت‌ عالم‌ انساني، حکومت‌ واحده‌ بشري‌ و... تعقيب‌ مي‌کردند. نقش‌ مانکجي‌ در تدوين‌ تاريخ‌ باب‌ و بهاء و اشتغال‌ بهائيان‌ در تجارتخانه‌ او، ارتباط‌ سران‌ بهائيت‌ را با مانکجي، چهره‌ شاخص‌ فراماسونري‌ در ايران، ثابت‌ مي‌کند. (ايام: بحث راجع‌ به‌ مانکجي‌ و روابط‌ او با بهائيان، قبلا‌ در مقاله‌اي‌ جداگانه‌ گذشت). ‌

حضور تعدادي‌ از بابيان‌ در انجمنهاي‌ مخفي‌ در کنار چهره‌هاي‌ شاخص‌ فراماسونري‌ و عضويت‌ تعدادي‌ از آنها در فراموشخانه‌ ملکم‌ و لژ بيداري‌ در دوره‌ قاجار و در آستانه‌ مشروطه، حکايت‌ از همنوايي‌ اين‌ دو جريان‌ با هم‌ دارد. حبيب‌ ثابت‌ از چهره‌هاي‌ مطرح‌ بهائيت، در کتابچه‌اي‌ تحت‌ عنوان‌ سجن‌ اعظم‌ سخني‌ دارد که‌ درخور تعمق‌ و پيگيري‌ است. او مدعي‌ است‌ که‌ اکثريت‌ اعضاي‌ انجمني‌ که‌ قبل‌ از طلوع‌ آفتاب‌ در دوره‌ مشروطه‌ تشکيل‌ مي‌شد از بابيها تشکيل‌ مي‌شدند.3 احتمالاً‌ منظور او انجمن‌ بين‌الطلوعين‌ است‌ که‌ افرادي‌ نظير ابراهيم‌ حکيمي، ملک‌المتکلمين، سيد جمال‌ واعظ، اردشيرجي‌ و... عضو آن‌ بودند. ‌

‌‌حضور جدي‌ بابيان‌ در لژهاي‌ ماسوني‌ و انجمنهاي‌ مخفي‌ شبه‌ماسوني‌ حکايت‌ از ارتباط‌ عميق‌ شاخه‌ ازلي‌ بابيت‌ با فراماسونري‌ دارد. حضور افرادي‌ نظير يحيي‌ دولت‌آبادي، علي‌محمد دولت‌آبادي، سيد جمال‌ واعظ‌اصفهاني، ملک‌المتکلمين‌ و... در لژ بيداري‌ مؤ‌يد اين‌ نظر است. يکي‌ ديگر از بهائياني‌ که‌ عضو فراماسونري‌ و داراي‌ درجه‌ 33 فراماسونري‌ بود، عليقلي‌خان‌ نبيل‌الدوله‌ بود که‌ در لژهاي‌ آمريکا عضويت‌ داشت. وي‌ جايگاهي‌ ويژه‌ در نزد بهائيان‌ داشت‌ و مدتي‌ در سفارت‌ ايران‌ در واشنگتن‌ مشغول‌ کار بود. تعلق‌خاطر سران‌ بهائيت‌ به‌ فراماسونري، با سفرهاي‌ عباس‌ افندي‌ به‌ اروپا و آمريکا جلوه‌ آشکارتري‌ به‌ خود گرفت. حضور رهبر بهائيان‌ (سر عباس‌ افندي) در لژهاي‌ ماسوني‌ آمريکا و ايراد سخنراني‌ در لژهاي‌ ماسوني‌ و انجمنهاي‌ شبه‌ماسوني‌ تئوسوفي4، گواهي‌ ديگر بر وجوه‌ و اهداف‌ مشترک‌ اين‌ دو فرقه‌ است. اين‌ امر در عملکرد ساير بهائيان‌ نيز مشاهده‌ مي‌شود، که‌ ذيلاً‌ به‌ اختصار به‌ مواردي‌ از آن‌ اشاره‌ مي‌کنيم: ‌

ابوالفضل‌ گلپايگاني، از ياران‌ عباس‌ افندي‌ و از نويسندگان‌ بهائي، در سفر به‌ آمريکا در مجامع‌ فراماسونري‌ حاضر شد و به‌ ايراد سخنراني‌ پرداخت.5 ميرزا محمدرضا شيرازي‌ معروف‌ به‌ پروفسور شيرازي، عضو انجمن‌ تئوسوفي‌ هندوستان، در 1914 با عباس‌ افندي‌ در فلسطين‌ ملاقات‌ کرد و شرح‌ ملاقات‌ و گفنگويش‌ را در بازگشت‌ براي‌ اعضاي‌ انجمن‌ تشريح‌ کرد.6 روحيه‌ ماکسول‌ (بيوه‌ شوقي‌ افندي‌ سومين‌ رهبر بهائيان) در سفر به‌ برزيل‌ از سوي‌ جمعيتهاي‌ وابسته‌ به‌ فراماسونري‌ لاينز، روتاري‌ و تسليح‌ اخلاقي‌ مورد استقبال‌ واقع‌ شد7 و با اعضاي‌ روتاري‌ و لاينز ملاقات‌ نمود.8 ‌

‌‌علي‌اکبر فروتن‌ (از سران‌ شاخص‌ و فعال‌ بهائيت) به‌ عنوان‌ نماينده‌ بيت‌العدل‌ در سفر به‌ هنگ‌کنگ‌ در کلوپ‌ روتاري‌ حاضر و سخنراني‌ کرد.9 اولينگا از ديگر سران‌ بهائيت‌ در سفر به‌ جامائيکا در باشگاه‌ لاينز سخن‌ گفت.10 بهائيان‌ مي‌کوشيدند اعضاي‌ فراماسونري‌ و تئوسوفي‌ را به‌ بهائيت‌ جذب‌ کنند، از جمله‌ «هارلان‌ اوبر» موفق‌ شد دکتر هرمان‌ گروسمن‌ عضو مجمع‌ تئوسوني‌ را به‌ عضويت‌ بهائيت‌ درآورد.11 بهائيان‌ شهر سااورک‌ برزيل‌ نيز آثار بهائي‌ را در کلوپهاي‌ روتاري‌ و لاينز پخش‌ مي‌کردند.12 در سفر جمعي‌ از بهائيان‌ به‌ آفريقا، آنان‌ در کلوپ‌ روتاري‌ شهر آروشا حضور يافته‌ و با اعضاء [درباره‌ بهائيت] صحبت‌ کردند.13 در 1332 بهائيان‌ جشن‌ صد سالگي‌ فرقه‌ خود را در اقدامي‌ معنادار در سالن‌ بزرگ‌ لژ فراماسونري‌ آمريکا به‌ نام‌ «معبد مدينه» برگزار کردند.14 مجله‌ روتاري‌ اسرائيل‌ به‌ مناسبت‌ صدمين‌ سال‌ تأسيس‌ خود پشت‌ جلد مجله، عکس‌ حسينعلي‌ نوري‌ را چاپ‌ کرد و قسمتي‌ از آثار او را نيز در مجله‌ درج‌ نمود.15‌

‌‌در سالهاي‌ نهضت‌ ملي‌ شدن‌ نفت، شاهد تشکيل‌ لژ همايون‌ در ايران‌ هستيم‌ که‌ يکي‌ از کارکردهاي‌ اصلي‌ آن‌ مقابله‌ با نهضت‌ ضد استعماري‌ نفت، و جاسوسي‌ براي‌ انگليس‌ بود. يکي‌ از اعضاي‌ اين‌ لژ دکتر ذبيح‌ قربان‌ از اعضاي‌ فرقه‌ بهائيت‌ بود که‌ نفوذ فراواني‌ در شيراز داشت. او رئيس‌ دانشکده‌ پزشکي‌ دانشگاه‌ شيراز و عضو مؤ‌سس‌ لژ ديگري‌ به‌ نام‌ حافظ‌ نيز بود.16 قربان‌ در رژيم‌ پهلوي، تا رياست‌ دانشگاه‌ شيراز نيز بالارفت. او داراي‌ پنجاه‌ سمت‌ رسمي‌ و غيررسمي‌ در کشور بود. وابستگي‌ وي‌ به‌ بريتانيا به‌ قدري‌ آشکار بود که‌ مردم‌ شيراز هنگامي‌ که‌ کنسولگري‌ انگليس‌ در شيراز مدتي‌ تعطيل‌ شد مي‌گفتند: احمق‌ آن‌ کس‌ است‌ که‌ با بودن‌ قربان‌ از تعطيل‌ کنسولخانه‌ خوشحال‌ شود!17 ذبيح‌ قربان‌ با همکاري‌ مستر شارپ‌ انگليسي‌ (کشيش‌ کليساي‌ شمعون‌ غيور شيراز) آرم‌ دانشگاه‌ شيراز را با استفاده‌ از علائم‌ مسيحيت‌ صهيونيستي‌ (سپر عيسويان‌ در جنگهاي‌ صليبي‌ عليه‌ مسلمانان) سفارش‌ داد که‌ استاد محيط‌ طباطبايي‌ از آن‌ پرده‌ برداشت.

18‌
‌‌اميرعباس‌ هويدا، بهائي‌ ديگري‌ است‌ که‌ به‌ عضويت‌ لژهاي‌ ماسوني‌ درآمد و بيش‌ از 13 سال‌ نخست‌وزيري‌ رژيم‌ پهلوي‌ را عهده‌دار بود. جد و پدرش‌ از بهائيان‌ مشهور بودند (جدش‌ محرم‌ راز بهاء و عباس‌ افندي‌ بود). هويدا نيز در لژ فروغي‌ عضويت‌ داشت.19 در دوره‌ نخست‌وزيري‌ او بهائيت‌ توانست‌ ارکان‌ دولت‌ و نظام‌ را درچنگ‌ خود گيرد و عضو لژ بزرگ‌ ايران‌ و موقعيت‌ خود را تقويت‌ کند. منصور روحاني، عضو کابينه‌ هويدا، و وزير آب‌ و برق‌ و کشاورزي‌ و منابع‌ طبيعي، ديگر بهائي‌ ماسن‌ آن‌ روزگار بود. او عضو لژهاي‌ مولوي، سعدي‌ و مشعل‌ بود و در کلوپ‌ روتاري‌ نيز عضويت‌ داشت.20 همچنين، داراي‌ رابطه‌ نامشروع‌ با وقيحترين‌ خواننده‌ زن‌ عصر پهلوي‌ (عهديه) بود، که‌ از بازگوکردن‌ اسناد تکان‌ دهنده‌ آن‌ شرم‌ داريم. منوچهر تسليمي،‌ ديگر بهائي‌ فراماسون‌ و عضو لژ ابن‌سينا بود که‌ در آن‌ لژ به‌ مقام‌ سرپرست‌ اول‌ و قائم‌مقام‌ استاد اعظم‌ رسيد. وي،‌که در 1339 دبير لژ مولوي‌ نيز شد، در کابينه‌ هويدا عهده‌دار وزارت‌ بازرگاني‌ و اطلاعات‌ بود. عباس‌ آرام‌ وزير خارجه‌ کابينه، ديگر بهائي‌ فراماسون‌ دستگاه‌ پهلوي‌ بود که‌ در لژ ستاره‌ سحر عضويت‌ داشت.21 اين‌ موارد، شمه‌اي‌ از ارتباط‌ بهائيت‌ و فراماسونري‌ در ايران بود که‌‌ به‌ آن‌ پرداختيم. ‌

ارتباط‌ سران‌ بهائيت‌ با فراماسونري‌ در جهان، موضوعي‌ است‌ که‌ تحقيق‌ و تعمق‌ بيشتري‌ مي‌طلبد. فراماسونري‌ و بهائيت‌ در ايران‌ و جهان‌ اسلام، داراي‌ اهداف‌ مشترک‌ بوده‌ و از منشاء مشترکي‌ نيز حمايت‌ مي‌شوند. خاستگاه‌ اصلي‌ فراماسونري، انديشه‌هاي‌ (در گوهر) صهيونيستي‌ و آرمان‌هاي‌ صليب‌ ــ صهيون‌ و به‌ اصطلاح‌ رايج: مسيحيت‌ صهيونيستي‌ است. از سوي‌ ديگر، پيوند عميق‌ سران‌ بهائيت‌ با صهيونيسم‌ و خدمات‌ آنان‌ به‌ مسيحيت‌ صهيونيستي، باعث‌ نزديکي‌ اين‌ دو جريان‌ به‌ يکديگر شده‌ است. استعمار مي‌کوشد از اين‌ دو، به‌ مثابه‌ ابزاري‌ جهت‌ شکستن‌ اقتدار و صلابت‌ فرهنگي‌ جهان‌ اسلام، و نفوذ در ارکان‌ حکومتهاي‌ سرزمينهاي‌ اسلامي، سود جويد ــ واقعيت‌ تلخي‌ که‌، مقابله با آن، هوشياري‌ نخبگان‌ سياسي‌ و فرهنگي‌ جهان‌ اسلام‌ را طلب‌ مي‌کند. ‌



پي‌نوشت‌ها:

 1. ابراهيم‌ صفايي، پنجاه‌ نامه‌ تاريخي، دوران‌ قاجاريه، ص‌ 121 2. مائده‌هاي‌ آسماني، 9/144 3. اسناد مؤ‌سسه‌ مطالعات‌ تاريخ‌ معاصر ايران، اسناد حبيب‌ ثابت 4. آهنگ‌ بديع، سال‌ سوم، ش‌ 15 و 16، ص‌ 16 5. آهنگ‌ بديع، سال‌ هشتم، ش‌ 6 و 7، ص‌ 128 6. آهنگ‌ بديع، س‌ 21، ش‌ 7 و 8، ص‌ 208 7. اخبار امري، سال‌ 1347، ش‌ 3، صص‌ 186-187 8. اخبار امري، سال‌ 1347، ش‌ 6 و 7، ص‌ 447 9. اخبار امري، سال‌ 1356، ش‌ 2، ص‌ 77 10. اخبار امري، سال‌ 1349، ش‌ 12، صص‌ 332-333 11. آهنگ‌ بديع، سال‌ 18(1342)، ش‌ 1، ص‌ 27 12. اخبار امري، سال‌ 1347، ش‌ 6 و 7، ص‌ 457 13. اخبار امري، سال‌ 1353، ش‌ 6، صص‌ 176-177 14. آهنگ‌ بديع، سال‌ هشتم‌ (1332)، ش‌ 6 و 7، ص‌ 114 15. اخبار امري، سال‌ 1351، ش‌ 1 16. رائين. فراموشخانه‌ و فراماسونري‌ در ايران، ج‌ 3، ص‌ 380 17. همان، ص‌ 385 18. همان، ص‌ 385 19. رائين، همان، ص‌ 680 20. همان، ص‌ 375 و اسناد مؤ‌سسه‌ مطالعات‌ تاريخ‌ معاصر ايران 21. رائين، ج‌ 3، ص‌ 527.

نشريه ياد ايام 29



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , شیطان پرستی , شیطان , فراماسونری , شیطان پرستی نوین , شیطان پرستی دینی،انجمنهای ماسونی،شبه ماسونی،حضور بهائيت در انجمنهاي‌ ماسوني‌ و شبه‌ ماسوني‌،بهاییت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 3 مهر 1394
عجیب ترین چیز



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , عکس نوشته , عکس نوشته مهدوی , عجیب ترین چیز , امامز مان , دیدن امام زمان , دل تنگی برا امام زمان , شهید صدیقی , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : جمعه 3 مهر 1394
عید قربان

عید سعید قربان مبارک

عید سعید قربان مبارک

 

صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.

روز اوج بندگی و تجلی ایثار ابراهیمی مبارک

 

آداب عید قربان

عید قربان به عنوان یکی از بزرگترین اعیاد بزرگ اسلا‌می , در مناطق مختلف کشورمان با مراسم و آیین هایی خاص و شکوهی ویژه برگزار می شود. با دقت در نحوه برگزاری این مراسم مشاهده می شود اگرچه مردم هر ناحیه , آداب متفاوتی در این خصوص دارند ولی این مراسم در لایه های عمیق تر شبیه یکدیگر و مطابق با آیین های دیرین و کهن برگزاری عید سعید و عزیز قربان است.

ایرانیان بنا بر رسوم ویژه‌ای که دارند از مدت ها پیش از روز عید قربان , خود را آماده جشن می کنند و مقدمات این مراسم با خرید حیوان قربانی آغاز می شود.

انتخاب حیوان برای قربانی در هر منطقه متناسب با عادت ها و عقاید ویژه همان منطقه است و حیوان قربانی با شرایط خاصی برای زمان ذبح , نگهداری , آماده و آراسته می شود.

خانه تکانی , رفت و روب , شستشو , حمام و نظافت نیز از جمله آدابی است که ایرانیان پیش از عید قربان آنها را به جا می‌آورند.

ایرانیان قربانی خود را در مناطق مختلفی فدیه میکنند , برخی در اماکن مقدس از جمله امامزاده ها , برخی در خانه های مسکونی و برخی دیگر در میدان‌های اصلی محل زندگی به انجام این عمل معنوی می‌پردازند.

هنگام ذبح اشعار و ادعیه خاصی خوانده می شود و قصاب نیز اغلب شرایط و جایگاه ویژه ای دارد.

پس از قربانی بنا بر رسم رایج , گوشت قربانی برای تبرک بین مردم همان ناحیه و بویژه مستمندان توزیع می شود.

از جمله آداب دیگری که در جشن قربانی در میان ایرانیان رواج دارد بازیهای محلی است .

قربانی کردن با نیت الهی در بین ایرانیان از ارزش و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و علا‌وه بر بجای آوردن این سنت حسنه در عید قربان , در هنگام برآورده شدن نذرهای خود و یا بدست آوردن موفقیت های مادی در زندگی نیز با قربانی کردن حیوانی حلا‌ل گوشت و تقسیم آن بین همسایه ها و افراد فقیر , به عرض ارادت به ذات احدیت و شکر گذاری به درگاه الهی می پردازند .

 



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , عید قربان , عید سعید قربان مبارک , عید سعید قربان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 2 مهر 1394
عید قربان

http://images2.persianblog.ir/454596_TnaPSiDa.jpg

 

 

عید قربان

عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش

جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .


بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود

و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد . . .


عیدقربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است . . .


عیدقربان عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .


عید قربان

جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .


عید قربان ، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»

و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .


خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان

خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن


حلول تازه داده فیض سبحان / چه زیبا منجلی شد «عید قربان» . . .


زاسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .


عیدقربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .


عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است

عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک


،عید قربان جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی

عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .


عید قربان عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد . . .


بگذر از فرزندو جان و مال خویش / تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند

سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست / تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .


مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .


عید قربان.

عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است . . .



نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟

برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟


عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است

عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک


عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک . . .


ای عزیزان به شما هدیه ز یـزدان آمد / عید فرخنده ی نورانی قربان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول / رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد . . .


خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان

خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن . . .


عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها»

در آستان «عزیزترین»، و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .


عید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل

عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس

عید لبیک به دعوت حق بر شما مبارک . . .


آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه عشق برد

این ذات اقدس الهی بود که جلوه گر شد.

این عشق آموختنی است

عید سعید قربان مبارک . . .


عید قربان به حقیقت زخداوند کریم / آفتابی به شب ظلمت انسان آمد

جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش / بر کویـر دل ما نعمت باران آمد . . .


خوشا آنان که با حق آشنایند / مطیع محض فرمان خدایند

چو ابراهیم اسماعیل خود را / فدای امر الله می نمایند


نشانم ده صراط روشنم را / خودم را، باورم را، بودنم را

خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را

قربان، عید سر سپردگی و بندگی مبارک


عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم

سلامی بکنیم ، نام شما در اندیشه و مهرتان در قلب ماست . . .

عید قربان بر شما مبارک


بر پیکر عالم وجود جان آمد / صد شکر که امتحان به پایان آمد

از لطف خداوند خلیل الرحمن / یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .



خدایا ،قبله ام ، سجاده ام حرف دلم آخر تویی تو

خدایا معبد ومعبود دنیا و سر شوریده ام آخر تویی تو

عید بر شما مبارک


قربانى کنیم تا سبکبال شویم.

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد

عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول

رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .


بر پیکر عالم وجود جان آمد

صد شکر که امتحان به پایان آمد

از لطف خداوند خلیل الرحمن

یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .


عید قربان زنده دارد یاد قربان‌گشتگان را

پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را

خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن

معنی بیت و حرم را در شهادت جست‌وجو کن . . .


عید قربان عیدی که یاد بود خاطره است

خاطره یک پدر و قصه یک پسر

عیدی که یادبود ابراهیم خلیل است

عیدی که قصه ایثار اسماعیل

بیائید به یاد بود بابای ابراهیم به قربان گاه برویم

و الله اکبر را زمزمه کنیم


عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .


خدایا :موری همصحبت سلیمان ،گوسفندی لایق قربان ،

عنکبوتی محافظ قرآن،سگ اصحاب کهف همنشین انسان !!!

و من ؟؟؟؟؟!!!!!


عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»

و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .


عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است

و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .


عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد!

مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .


صدای پای عید می آید.

عید قربان عید پاک ترین عیدها است

عید سر سپردگی و بندگی است.

عید بر آمدن انسانی نو

از خاکسترهای خویشتن خویش است.

عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

که به قرب الهی رسیده اند.

عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است

این عید مبارک

http://img.tebyan.net/big/1388/09/2251370547417064151501782512471412113140.jpg



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , عید قربان , عید سعید قربان مبارک , عید سعید قربان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 2 مهر 1394